نقد و تحلیل
مرحوم حجه الاسلام حسین ایرانی
مدیرکلّ فقید سازمان تبلیغات اسلامی استان قم
همانطور که هر پدیده آفتها دارد (لکلّ شیء آفت) و هر اندازه چیزی بهتر و مهمتر باشد، آسیبهای بیشتر و پیچیدهتری آن را تهدید خواهد کرد، انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام دینی با الهام از فرهنگ مهدویت (که از مهمترین نهضتهای ضد استبدادی و استعماری جهان در قرن اخیر بوده است) از این اصل مستثنی نبوده؛ آنهم با توجه به موقعیت ایران در منطقه و نقش ایرانیان در زمینۀ قیام حضرت مهدی(عج) و ایجاد تحول گستردۀ جهانی و به دنبال پیروزی ایران در میان همۀ ناباوریها و علیرغم انواع توطئههای داخلی و خارجی و تحریم و تهدیدها و تحمیل جنگ ناجوانمردانه و فداکاری ملّت در هشتسال دفاع مقدّس و.... طبیعی مینماید که دشمنان روز به روز حساستر و آسیبهای بیشتری را به ویژه آفتهای فرهنگی را به جان این پدیدۀ نوین و تأثیرگذار بریزند تا به خیال خود آن را خاموش و نابود کنند!
نقد و تحلیل
مرحوم حجه الاسلام حسین ایرانی
مدیرکلّ فقید سازمان تبلیغات اسلامی استان قم
همانطور که هر پدیده آفتها دارد (لکلّ شیء آفت) و هر اندازه چیزی بهتر و مهمتر باشد، آسیبهای بیشتر و پیچیدهتری آن را تهدید خواهد کرد، انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام دینی با الهام از فرهنگ مهدویت (که از مهمترین نهضتهای ضد استبدادی و استعماری جهان در قرن اخیر بوده است) از این اصل مستثنی نبوده؛ آنهم با توجه به موقعیت ایران در منطقه و نقش ایرانیان در زمینۀ قیام حضرت مهدی(عج) و ایجاد تحول گستردۀ جهانی و به دنبال پیروزی ایران در میان همۀ ناباوریها و علیرغم انواع توطئههای داخلی و خارجی و تحریم و تهدیدها و تحمیل جنگ ناجوانمردانه و فداکاری ملّت در هشتسال دفاع مقدّس و.... طبیعی مینماید که دشمنان روز به روز حساستر و آسیبهای بیشتری را به ویژه آفتهای فرهنگی را به جان این پدیدۀ نوین و تأثیرگذار بریزند تا به خیال خود آن را خاموش و نابود کنند! در اینجا به اهم این آفات اشاره میکنیم:
1ـ تفسیر به رأی و ارائۀ دیدگاههای شخصی، گاه به نام اسلام در رابطه با مهدویت یا اتکا به نظریات و نشریات دانشمندان غرب و مستشرقین (و با سادهانگاری تنها آنها را علمی و بیغرض دانستن) بدون مراجعه به نظر عالمان متقی و متخصص اسلام و منابع اصیل شیعی، یا در بررسی روایات تنها به مفهوم یک حدیث (به جای ملاحظه همه روایات و قضاوت صحیح) که معنایی نو و مردمپسند در آن میبینند اکتفا کردن!
2ـ زمانناشناسی (و مخاطب و دشمن ناشناسی) که عصر اطلاعات و اینترنت و انعکاس سریع کوچکترین حرف و حادثه و هجمۀ همهجانبۀ فرهنگی دشمنان مغرضانه و ناجوانمردانه است و در نتیجه ناتوانی از ارائۀ طرحها و حرفهای متناسب با شرایط و نیاز زمان و استفادۀ کارشناسانه از فرصتها و پیشرفتهترین ابزار روز در تبلیغ تمدّن و فرهنگ ناب مهدویت.
3ـ معرفت و معرفی امام موعود(عج) از زاویۀ خوابها و داستانهای افسانهای و خوابآور یا نقل احادیث غیرصحیح، تردیدزا و شبههآفرین (به ویژه در جوانان و نسل نو) و بهانهها به دست مخالفان دادن.
4ـ استفادۀ ابزاری از این اعتقاد و به جای شناخت لازم و عشق و اطاعت امام زمان(عج)، فقط او را برای خواستهای شخصی و برآوردن حوائج دنیوی دوست داشتن و به او متوسل شدن!
5ـ پرداختن به مسائل شکلی و فرعی که هیچ تأثیری در ایمان و اعتقاد و عمل ما ندارد و به جای حقایق امامت و غیبت و رسالت منتظران به بحث از شمایل ظاهری و عاشقی در شعر و نثر (چشم و چهره و خال و...) و تعداد فرزندان و همسران و محل سکونت (و بحث پیرامون جزیره خضراء و مثلث برمودا و عالم هورقلیا که همه افسانهای است) سرگرم شدن و غافل ماندن! و حال آنکه در روایات آمده است: «... صاحبالامر در میان مردم رفت و آمد میکند و به بازارهایشان میرود و بر فرشهایشان قدم میگذارد ولی مردم او را نمیشناسند[1] و حتّی در مراسم حج هر سال حاضر میشود[2]»
6ـ برداشتهای نادرست و انحرافی: یکی از آفتها و تهدیدها در تبیین فرهنگ مهدویت آن است که منتظر ظهور، وظیفۀ خود را در دوران غیبت فقط در اظهار محبت و خواندن دعاء فرج خلاصه کند و اینکه جامعه باید رها شود و در راه مبارزه با ظلم و فساد و نهی از زشتیها و دعوت به خوبیها قدمی برنداریم حتّی به گناه دامن بزنیم (زیرا هر چه شب تیره شود، به سحر نزدیکتر شود) تا مصلح عالم بیاید و خود او همه چیز را اصلاح کند! و به بهانۀ آنکه هر حرکتی قبل از قیام او بیثمر است، نه خود تشکل دینی ایجاد و نه نظام دینی را حمایت کنیم بلکه به نوعی اباحهگری و بیتفاوتی روی آوردن و به فراموشی سپردن حقیقت تکلیف را و اینکه به حکم عقل و شرع، انسان در هر حال موجودی است مسئول، منتهی نوع و میزان تکلیف در شرایط مختلف و در حدّ قدرت و اختیار او تغییر میکند، و لذا آیۀ شریفۀ "لا یکلف الله نفسا الا وسعها"[3]، (خداوند هیچکس را جز به اندازۀ توانستنش تکلیف نمیکند)، اصل تکلیف را نفی نمیکند.
آیا در زندگی مادّی و روزمره به اندازۀ توانمان در باغچهها سبزه و گل نمیکاریم، نظم و نظافت ایجاد نمیکنیم، علف هرزهها و میکروبها و آلودگی را از خانه و غیره دور نمینماییم، سنگهای راه و مزاحم را کنار نمیزنیم، خود و خانواده را در نور و روشنایی با مخارج کذایی قرار نمیدهیم؟!
آیا در فصل سرما و پنهانی خورشید، تسلیم سرما و ویروسها میشویم یا با آنکه توان تغییر کلّ هوا و فضا را نداریم لیکن کرسی و بخاری و گرمازا تهیه نموده، خود و فرزندانمان را گرم میکنیم «هر کس بقدر همت خود خانه ساخته».
حال چطور وقتی به دین و مهدویت مظلوم میرسیم، به راحتی رفع مسئولیت میکنیم با آنکه اگر هر فرد و جمع کوچک فامیلی و دوستان، خود را اصلاح نمایند، جامعه به اصلاح گراید[4]. (تا خوب نشیم، خوب نمیشه)
امام صادق(ع) پاسخ این نوع کجاندیشی و کجرفتاری را در حدیث ذیل میفرمایند:
اسماعیل فرزند امام صادق(ع) (که در جوانی از دنیا رفت و شیعیان به همراه امام(ع) او را تشییع و به خاک سپردند) میگوید از پدرم پرسیدم؛ پدر جان دربارۀ گنهکاران ما و غیر ما چه میگویی؟
حضرت فرمود: «امتیاز و معیار به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست، هر کس عمل بد و ناپسندی انجام دهد، کیفر داده خواهد شد»[5]
به امام(ع) عرض کردم؛ عدهای معصیت و گناه میکنند و میگویند ما امید داریم، آنها اینگونهاند تا مرگشان فرا رسد (یعنی تغییر و توبه و بازگشتی ندارند) حضرت فرمودند: «اینان گروهیاند غوطهور در آرزوهای خویش، دروغ میگویند، اهل امید و رجا نیستند، زیرا قطعأ کسی که به چیزی امید داشته باشد، به دنبال تحقق آن است و در طلبش برآید و آنکه از چیزی بیمناک باشد، از آن پرهیز نموده و میگریزد.»[6].
به علاوه معنای حدیث نبوی «خداوند بوسیلۀ حضرت مهدی(عج)، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد چنان که از ظلم و جور پر شد.»[7] این است که آن حضرت(ع) هر وقت بیاید زمین را پر از عدل میکند نه اینکه هر وقت از ظلم پرشد، او میآید و نه آنکه هیچ جا اثری از حق و عدل نمانده و عالم سراسر سیه ز ستم گردد. آری جوّ غالب و ظاهر در نگاه ابتدایی و عرضی گفته میشود همه جا (در ادارات، در خانه و بازار و مجامع جهانی و...) ظلم است و عدالت و حقوق افراد و قانون رعایت نمیشود، چون در شب تار هم ستارگانی در آسمان هستند، میدرخشند و نور میدهند و رهنمایند و در غیبت امام مهدی(عج) هم همیشه منتظران واقعی و زمینهسازانی حضور دارند (به تعبیر دیگر فساد هدف نبوده بلکه برای آمدن، آمادگی و عطش عدالت باید پدید آید و دیدن فساد و نابسامانیها خود انگیزه آمادگی و عدالتخواهی است) و لذا امام صادق(ع) میفرمایند: «... نه چنین است، بخدا سوگند امر فرج تحقق نپذیرد تا هر یک از شقی (بدبخت و ستمگر) و سعید (خوبان و حامی حق) به نهایت کار خود رسند».[8]
پس همانطور که گفتیم؛ اولاً هیچ نهضت اصلاحی بدون زمینهسازی فکری و پرورش نیروهای فداکار میسّر نشود. ثانیاً در قیام امام(ع)، باید موقعیت خود را مشخص نموده به خطر نیندازیم، مبادا انقلابی را به انتظار بنشینیم که ما را نیز جزء ظالمان و غافلان کیفر دهد. ثالثـاً بدانیم پاداش اخروی، نتیجۀ اعمال نیک دنیوی است (هر چند اینجا به زمان ظهور و اصلاح جهانی نرسیم[9])
7ـ بیصبری و شتابزدگی: در امر فرج حضرت مهدی(عج) و در برابر حوادث و بلاها باید صابر و شکیبا و تسلیم اراده و حکمت خدا بود که قطعاً در وقت خودش محقق میگردد و استغاثه به درگاه خدا و امام(ع) ایمان و آمادگی را فزونی بخشد و به عکس شتابزدگی گاه تردید و افتادن در دام شبهات و اصل اعتقاد به مهدویت را نتیجه میدهد! امام جواد(ع) میفرمایند: «... در زمان غیبت، عجلهکنندگان و شتابزدگان در امر ظهور، هلاک شوند و اهل تسلیم و صبر نجات یابند»[10]
و از پیامبر اکرم(ص) روایت است که فرمودند: «... خوشا به حال صابران در دورۀ غیبت او و استواران در محبّت او، همانهایی که خداوند در کتابش چنین توصیفشان کرده است:[11] "این قرآن هدایت است برای تقوا و پرواپیشگان، همان کسانیکه ایمان به غیب و حقایق پنهان دارند"»[12]
و هشدار امام سجاد(ع) در این زمینه که فرمودند: «همانا برای قائم ما دو گونه غیبت است که زمان غیبت دوم طولانی میشود تا جایی که بیشتر قائلین به او، از عقیدۀ خود برمیگردند، فقط افرادی در اعتقاد خود ثابت قدم میمانند که یقین محکم و شناختی صحیح از او داشته و تسلیم ما اهل بیت(ع) باشند و سخنان ما بر آنها گران ننماید» (در جان خود نسبت به آنچه حکم کردیم، احساس حرج و نگرانی نکنند)[13] و پاداش اینگونه صابران (در برابر تکذیب بسیاری و آزار و ترس) در اینجا همانند رزمندگان در حضور پیامبر اکرم(ص) است و در قیامت در زمرۀ اهل بیت(ع) خواهند بود[14].
8- تعیین وقت: دیگر از نبایدهای مهدویت، معین کردن وقت و زمان ظهور است زیرا حکمت خداوند بر مخفی ماندن آن همانند روز رستاخیز برای بندگان است. مفضل از یاران امام صادق(ع) میگوید؛ از امام(ع) پرسیدم آیا قیام حضرت مهدی(عج) وقت معینی دارد تا مردم بدانند، فرمودند: «چنین نیست که خداوند وقتی را برای آن تعیین کرده باشد تا شیعیان بدانند، و من برای آن وقتی را مشخص نمیکنم و نمیشود وقت و زمانی هم بر آن تعیین کرد و آنکه وقتی برای ظهور ما معین کند، خود را در علم خدا شریک دانسته و مدّعی شده که بر اسرار خدا راه یافته و آگاه گشته است»[15]
و امام باقر(ع) در پاسخ فضل که میپرسد آیا برای این امر وقتی معین است؟ حضرت(ع) سه مرتبه فرمودند: «تعیینکنندگان وقت برای آن قیام، دروغگو هستند»[16]
9- ادعای نیابت و وکالت: در عصر غیبت صغری و کبری فراوان بودند مدعیان دروغین نیابت خاص یا عام (مدعی مرجعیت) یا وکالت آن حضرت و اکنون هم در گوشه و کنار کشورها ادامه دارد حتّی در فرقهسازی و پیدایش یا تبلیغ و توسعه بسیاری از این مدعیان دستهای استعمار بریتانیا دیده میشود همانند فرقۀ بهائیت با هدف تحریف و تفرقه و درگیریهای مذهبی، سرگرم نمودن عالم و عامی به مسائل فرعی و اساس اسلام را منهدم نمودن!
10- ملاقاتهای خیالی و رؤیایی: و از آفتهای فرهنگ مهدوی، ادعاهای خیالی برخی شیّاد یا سادهلوح به ملاقات و ارتباط با ولیعصر(عج) در خواب یا بیداری و نقل افسانهها و پیامهایی از او و گشودن دکان عوامفریبی و سودجویی و سوءاستفاده از اعتقاد مردم، که در هر حال مؤمنان باید زیرک و هوشیار باشند و عالمان مرزبانان دین و اعتقادات مدافع و پیکارگر با انحرافات.
11- رفتار موهن: متأسفانه یکی از نبایدها که شایع شده، نامگذاری مکانها، خیابانها، برخی شرکتها و مغازهها به یکی از القاب امام مهدی(عج) بدون لحاظ نوع این مکان و نسبت داشتن با کارشان (همانند گوشت ولیعصر، خود خیابان ولیعصر تهران با همه آلودگیهای پیدا و پنهان آن) که این توهین و تحقیر آشکار به امام(ع) میباشد (و نیز نسبت به اسامی سایر ائمه(ع) و پیامبر(ص) یا در نیمۀ شعبان، شب قدر و نور و نیایش و احیاء به اسم سالروز تولّد حضرت مهدی(عج) و شاد بودن در شادی اهل بیت(ع) جشنها و مجالس گناه با آهنگها و اشعار سخیف، ساختن مجسمههای حیوانات، اختلاط زن و مرد و عدم رعایت عفاف و به اسراف و تبذیر پرداختن!! (که جا دارد بر آنهمه غربت و مظلومیت امام(ع) گریستن)
12ـ پیروی ننمودن از نواب عام: اطاعت از نائب عام آن حضرت و این عنایت الهی و فرصت مکتبی نزد برخی به تهدید تبدیل شده و در برابر ولایت فقیه جامعالشرایط و مرجعیت شیعه در عصر غیبت کبری به عنوان نایب عام امام زمان(عج) موضعگیری مینمایند و وحدت بر محور ولایت را رعایت نمیکنند و از تبعیت دستورات دینی و امور اجتماعی او سرباز میزنند با آنکه اطاعت او در احکام اولیه و ثانویه (همانطور که در جای خود با دلائل نقلی و عقلی ثابت شده است) واجب است.
13ـ احادیث ضعیف و نادرست: میتوان دیگر از نبایدهای این تفکّر را وجود و نقل روایات غلوآمیز یا شبههزا و خرافی و تحریفی و ضعیفالسند دانست چرا که برخی ساختۀ دسیسههای دشمنانِ باهدف (همانند عباسیان و امویان و یهودیان و...) یا دوستان ناآگاه میباشد و در نشان دادن چهرۀ واقعی امام و مصلح حقیقی کوتاهی و خیانت شده همانطور که مسیحیت، علی(ع) را مرد شمشیر و جنگ و به دروغ اسلام را دین خشونت معرفی میکرد عدهای حضرت را مرد قهر و قتل در تاریخ نشان میدهند با آنکه امام جلوهگاه مهر و رحمت خداست و امام رضا(ع) میفرمایند: «امام با تقواترین آنها و سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حکمت، بردباری و شجاعت و سخاوت است ... او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادرنشان نسبت به آنها مهربانتر میباشد[17]»
آری دشمنان میخواهند با توطئههای خود، چشمۀ جوشان جنبشهای شیعی، امیدها و ایثارها و مقاومتهای قبل از ظهور همانند حماسۀ عاشورای حسینی (دو روز سبز و سرخ شیعه و دو عامل دیگر غدیر و مرجعیت و ولایت بقاء تشیّع در طول تاریخ) را بخشکانند و به انزوا کشانند! که باید هر چه بهتر احادیث بررسی و پالایش و پیراهههای اعتقادی و خرافات به دور ریخته شود (تا خارها و علف هرزهها، گلهای حقایق امامت را از شکفتن و شکوفایی باز ندارند).
14- کمرنگ شدن انگیزهها: به نظر میرسد از جملۀ آسیبها عبارتست از کمرنگ شدن انگیزههای خدایی و معنوی و به نوعی کوتاهی و کاهش وجدان کاری در تحقیق و تبیین و تبلیغ فرهنگ پویای مهدویت همراه با انس و استغاثه به خدا و آن حضرت در اندیشه و عمل (به دور از خودبینی و خودنمایی) و در نتیجه، کاهش تأثیرگذاری و تربیتی این تفکّر هدایتگر!
پینوشت:
1. غیبت، نعمانی، ص164 «... صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم و لا یعرفونه ...».
2. من لایحضره الفقیه، 2/520.
3. سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ شریفۀ 286.
4. بیائیم با جهاد نفس و نفی هواهای نفسانی و رفاه و راحتطلبی تصمیم خداپسندانه بگیریم، چطور به سرعت با مُدگرایی و غربگرایی در لباس، خانهسازی و آرایش ظواهر، یکباره مدل زندگانیمان را عوض کردیم آنهم در یک مسابقه و چشم و همچشمی زشت بسیاری از ارزشهای ملّی و مذهبی را منزوی کردیم در بینشها و برداشتهای دینیمان تجدید نظر کنیم. راه حق را جوئیم و پوئیم (که خواستن توانستن است) و بدانیم که در برابر تمام رنجهای انبیاء و اوصیاء و مصلحین و قطرهقطره خون شهدا مسئولیم.
5. سورۀ مبارکۀ نساء، آیۀ شریفۀ 123.
6. اصول کافی، 2/68 «یا ابناه ما تقول فی المذنب منّا و من غیرنا؟ قال(ع) لیس بامانیکم و لا امانّی اهل الکتاب من یعمل سوء ایجزبه ...» قلت له قوم یعملون بالمعاصی و یقولون نرجو فلا یزالون کذلک حتی یآتیهم الموت، فقال هولاء قوم یترحجّون فی الامّانی، کذبوا، لیسوا براجین، انّ من رجا شیأ طلبه و من خاف من شئی هرب منه».
7. اعلام الوری، ص424 و مسند احمد بن حنبل 3/37، «قال النبی(ص) ... یملا الله الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».
8. کمالالدین و تمام النعمه، 2/346 (باب 23) «... لا و الله لایاتیکم حتی یشقی من شقی و یسعد من سعد»ـ من لا یحضره الفقیه، 4/418 «... یکون اعلم الناس و احکم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخی الناس و یکون اولی بالناس فهم بانفسهم و اشفق علیهم من ابائهم و امهاتهم و ...».
9. به قول میرزا آغاسی، روزی مقنی او گفت قربان حفر قنات در فلان زمین بیفایده است و آب ندارد، آغاسی به او گفت: نادان اگر برای من آب ندارد، برای تو که نان در میآید، کارت را بکن و مزد بگیر.
10. کمالالدین، 2/378، باب 36، «... یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المسلّمون».
11. بحارالانوار، 52/143 «طوبی للصابرین فی غیبته، طوبی للمقیمین علی محبته، الذین وصفهم الله فی کتابه و قال: هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب».
12. سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ شریفۀ 4.
13. کمال الدین 1/323 (باب 31) «و ان للقائم منا غیبتین ... و اما الاخری فیطول امدها حتی یرجع عن هذه الامر اکثر من یقول به فلا یثبت علیه الا من قوی یقینه و صحت معرفته و لم یجد فی نفسه حرجا مما قضینا و سلّم لنا اهل البیت».
14. همان 1/317 (باب30).
15. بحارالانوار، 52/3 «هل للمأمور المنتظر المهدی من وقت موقّت یعلمه الناس؟ فقال حاش لله ان یوقّت ظهوره یوقت یعلمه شیعتنا. فقال یا مفضل، لا اوقّت له وقتا ولا یوقّت له وقت انّ من وقت ملهدینا وقتا فقد شارک الله تعالی فی علمه و ادغی انّه ظهر علی سرّه».
16. الغیبه (شیخ طوسی)، ص425 «هل لهذا الامر وقت؟ فقال کذب الوقّاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقّاتون».
17. من لا یحضره الفقیه، 4/418 «... یکون اعلم الناس و احکم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخی الناس و یکون اولی بالناس منهم بانفسهم و اشفق علیهم من ابائهم و امهاتهم و...»