شعری که حضرت آیت الله العظمی خامنهای در وصف اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سرودهاند در پی میآید:
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سردادهام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمیرسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیهتر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی «امین» سزا لب حسرت گزیدن است
حضرت روح الله(ره) در ابتدای وصیت نامه خویش می فرمایند:
«اینک که به توفیق و تأیید خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پایه ریزى شده و آنچه در این حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقّى آن است، بر ملت عظیم الشأن ایران است که در تحقق محتواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، که انبیاء عظام از آدم علیه السلام تا خاتم النبیین صلى اللّه علیه و آله وسلم در راه آن کوشش و فداکارى جان فرسا نموده اند و هیچ مانعى آنان را از این فریضه بزرگ باز نداشته ...».