ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

« فراماسونری: دجال آخرالزمان-۸ »

« فراماسونری: دجال آخرالزمان-۸ »به نام خدا

        

« فراماسونری: دجال آخرالزمان-۸ »

 

 

 

تمهیدات اسلام برای مقابله با فراماسونری

 

 

تمهیدات اسلام برای مقابله با فراماسونری

دین مبین اسلام که کاملترین برنامه برای زندگی انسان ها است، همواره راهکار ها و رهنمود هایی برای مقابله با دشمنان دین و حفاظت از اعتقادات ارایه کرده است. حتی در بسیاری از موارد، پیشگویی ها و رهنمود هایی در قالب آیات قرآن و روایات معصومین (ع) ارایه شده است تا با تأسی و تکیه بر آن ها بتوان بر شرایط دشوار زمان (به خصوص زمان غیبت صاحب الامر (عج)) غلبه کرد.

به ادامه مطلب مراجعه نمائید...

به نام خدا

        

« فراماسونری: دجال آخرالزمان-۸ »

 

 

 

تمهیدات اسلام برای مقابله با فراماسونری

 

 

تمهیدات اسلام برای مقابله با فراماسونری

دین مبین اسلام که کاملترین برنامه برای زندگی انسان ها است، همواره راهکار ها و رهنمود هایی برای مقابله با دشمنان دین و حفاظت از اعتقادات ارایه کرده است. حتی در بسیاری از موارد، پیشگویی ها و رهنمود هایی در قالب آیات قرآن و روایات معصومین (ع) ارایه شده است تا با تأسی و تکیه بر آن ها بتوان بر شرایط دشوار زمان (به خصوص زمان غیبت صاحب الامر (عج)) غلبه کرد.

از نکات شگفت انگیزی که در این میان وجود دارد، این است که خداوند دانا و قادر متعال که علم او بر همه چیز احاطه دارد، پیشگویی ها و رهنمود هایی را به صورت مستقیم در آیات قرآن و به صورت غیر مستقیم از زبان معصومین (ع) بیان فرموده است، تا به کمک آن ها بتوان با بزرگترین دشمن دین در طول تاریخ یعنی فراماسونری مقابله کرد. به خصوص اگر از دریچه ی بحث دجال به فراماسونری نگاه کنیم، این مسأله خود را بیشتر نشان می دهد. (البته لازم به ذکر است که فراماسونری یک اسم است و نامی است که به یک تشکیلات  گسترده  اطلاق  می شود.  بنابراین  هنگامی  که  از  فراماسونری  نام می بریم، منظورمان تنها لژ هایی که در کشور های مختلف وجود دارند نیست؛ بلکه مقصودمان کشور های ماسونی همچون آمریکا و اسراییل و نیز فرقه هایی همچون اوانجلیسم و ... نیز می باشد. بنابراین اصطلاح فراماسونری، یک اصطلاح گسترده است.)

اسلام تمهیدات فراوانی برای مقابله با جریان بسیار مخرب فراماسونری به کار گرفته است تا مسلمانان به کمک آن ها با این دجال احتمالی آخرالزمان مقابله کنند. در این بخش به مهمترین تمهیدات به کار گرفته شده توسط اسلام اشاره می کنیم:

1 – معرفی مکرر فرعون به عنوان یکی از بزرگترین  طاغوت ها.

همان گونه که در قسمت های مختلف مقاله ملاحظه کردید، تعالیم الحادی و شیطانی  کابالا  و  فراماسونری،  مبانی  خود  را  از  فرهنگ  و  تمدن  طاغوتی فراعنه ی مصر باستان کسب کرده است.(457) این مبانی مصری از چنان اهمیتی در فراماسونری برخوردار است که حتی گروه های فراماسونری مانند طیف  (Shriner)  که  به  آداب  و  رسوم  الحادی  اعراب  جاهلی  علاقه  نشان می دهند، کماکان  از  مبانی  مصری  نیز  تبعیت  می نمایند.  در واقع  می توان  گفت  که شالوده ی کابالا و فراماسونری نیز از تعالیم و نمادهای مصر باستان تشکیل  شده  است.  در  تصاویر  زیر  نیز  بخشی  از  این  نماد ها  را  ملاحظه می فرمایید:

 

 

 

همان گونه که ملاحظه فرمودید، تعداد زیادی از نمادهای فراماسونری، مشابه نمادهای مصر باستان هستند و این مطلب نیز اقتباس فراماسونری را از فرهنگ الحادی مصر باستان، تایید می نماید.(458)

خداوند متعال که دانای همه ی امور است، در قرآن کریم مطالب فراوانی در مذمت و نکوهش فرعون و وزیرش هامان بیان داشته است؛ به طوری که نام فرعون، بیش از نام هر طاغوت دیگری در قرآن ذکر شده و مورد نکوهش واقع شده است. در زیر  بخشی از این آیات را ملاحظه می فرمایید:(459)

 

 

 

 

این  مسأله  که  با  وجود  زیستن  حکام  ظالم  دیگری  همچون  آشوربانیپال  و بخت النصر دوم در طول تاریخ،(460) خداوند به آن ها اشاره نمی کند، اما بارها به فرعون اشاره می نماید، نشان می دهد که از نظر خداوند متعال، فرعون و فرعونیان خطرناکترین دشمن برای ادیان الهی بوده و شناخت آنان بیش از همه برای مسلمانان ضروری است.

قطعاً خداوند متعال که دانای گذشته و حال و آینده است، با توجه به این که طاغوت های آینده ی جهان را ادامه دهنده ی راه فرعون می دانسته است، به معرفی مکرر فرعون در قرآن پرداخته تا مسلمانان را از خطر فرعون و فرعونیان آگاه نموده و آنان را از افتادن در چنگال فرعونیان زمان (فراماسون ها) برحذر دارد.

این اشاره ی شگفت انگیز و اعجاز گونه ی قرآن به فرعون و فرعونیان و برشمردن خطرات آن ها، نشان می دهد که خداوند متعال، مسلمانان را از خطری که در آخرالزمان به وسیله ی فرعونیان (فراماسون ها) ایجاد می شود، آگاه نموده و بدین ترتیب آنان را در مقابله با این گروه ملحد، تشویق کرده است.

 

 

2 – بیان خباثت های مکرر یهود و بنی اسرائیل در قرآن و  نکوهش آنان.

قوم بنی اسراییل، یکی از خیانتکارترین و پیمان شکن ترین اقوامی است که می توان در طول تاریخ یافت. در دسیسه ها و توطئه های مهمی که در طول تاریخ اتفاق افتاده است، عمدتاً می توان ردپای بنی اسراییل را مشاهده کرد. به همین دلیل، پس از پراکنده شدن بنی اسراییل در بین اقوام دیگر، همواره سایر اقوام تلاش می کردند تا خود را از دسایس این قوم دور بدارند.

قوم بنی اسراییل، نقش بسیار مهمی در انتقال مفاهیم ماسونی مصر باستان به اروپا و آمریکای امروز داشته است و در این راه با ایجاد تعالیم کابالا، تعالیم پراکنده ی مصری را منسجم تر کرده است. برای دریافت بهتر این مسأله، بهتر است نگاهی دوباره به جریان انتقال مفاهیم ماسونی از مصر باستان به اروپا بیندازیم:(461)

قوم بنی اسراییل که توسط حضرت موسی (ع) و به دستور خداوند از چنگال فرعون و فرعونیان رهایی یافته بودند، پس از رفع خطر فرعونیان، به ناسپاسی نعمت های خدا پرداختند و گوساله پرستی اختیار کردند. اما مجدداً لطف خدا شامل حال آنان شده و به شریعت حضرت موسی (ع) بازگشتند. پس از فوت حضرت موسی (ع)، بنی اسراییل به جای پیروی از دین آسمانی، شروع به ترویج تعالیم انحرافی مصری کردند که قبلاً این تعالیم را در مصر آموخته بودند. آنان تعالیم الحادی مصری و تعالیم الحادی ملل مجاور را به هم آمیختند و از امتزاج آنان تعالیم منحرف و الحادی کابالا را پایه گذاری کردند و با وقاحت تمام،  این  تعالیم  منحرف  را  عرفان  یهودی!  نامیدند. آن ها حتی به پیامبران الهی نیز رحم نکرده و حضرت سلیمان (ع) را (نعوذ بالله) کافر و مشرک نامیدند تا برای خود شریک جرم بیافرینند.

در ادامه، کاهنان بنی اسراییل تعالیم الحادی کابالا را به عده ای از جنگجویان صلیبی به نام شوالیه های معبد آموزش دادند و از طریق آنان این تعالیم را در سراسر اروپا و سپس آمریکا منتشر نمودند. سرانجام در قرون اخیر، تعالیم کابالا به فراماسون ها منتقل شده و آنان نیز انتشار این تعالیم را بر عهده گرفته اند. بدین ترتیب می توان گفت که بنی اسراییل، پل ارتباطی اصلی بین مصر باستان و  عصر  حاضر  بودند  و  به  وسیله ی  آنان  تعالیم  ماسونی  کابالا  در  دست فراماسون ها قرار گرفت. البته لازم به ذکر است که رابطه ی بنی اسراییل با فراماسونری دو طرفه بوده و فراماسونری نیز از آرمان های بنی اسراییل حمایت می کند.

از جمله  گروه ها و دشمنانی که خداوند در قرآن مکرراً به آن ها اشاره کرده است، بنی اسراییل می باشد. بنی اسراییل در قرآن بارها به عنوان قومی پیمان شکن، حسود، بهانه گیر، ناسپاس و تنبل معرفی شده است؛ به نحوی که حتی مردم این قوم، عنایات خداوند را نادیده گرفته و به جیفه های پست مادی مشغول بوده اند.

خداوند در آیات بسیاری از قرآن، به بیان  کارشکنی ها و  نافرمانی های  قوم بنی اسراییل  پرداخته  و  مسلمانان  را  از  پرداختن  به  اعمال  و  رفتار  آن ها باز داشته  است.  همچنین  خداوند  متعال،  در  آیات  بسیاری،  به  نکوهش بنی اسراییل پرداخته و مسلمانان را از خطر بنی اسراییل آگاه کرده است.

در  زیر،  بخش هایی  از  آیات  قرآن مجید  را  که  به  نکوهش  بنی اسراییل پرداخته اند، ملاحظه می فرمایید:

 

 

نکوهش مکرر بنی اسراییل در قرآن مجید، آن هم در زمانی که در ظاهر، مشرکین مکه دشمن اصلی مسلمانان بودند، نشان می دهد که خداوند دانا و حکیم  در  قرآن،  مسلمانان  را  از  خطر  بزرگتری  آگاه  نموده  است  که  همانا بنی اسراییل می باشد. در واقع خداوند حکیم با اشارات مکرر به بنی اسراییل در قرآن، به مسلمانان هشدار داده اند که بزرگترین دشمن اسلام در طول تاریخ   و بالاخص در آخرالزمان، بنی اسراییل می باشد.

این پیشگویی خداوند در قرآن نیز معجزه ای آشکار می باشد؛ چرا که امروزه مشاهده می کنیم که دجال احتمالی آخرالزمان یعنی فراماسونری، حاصل تعالیم منحرف کابالایی بنی اسراییل است و از سوی دیگر نیز فراماسونری با تمام قوا از آرمان های منحرف بنی اسراییل حمایت می کند.

بدین ترتیب، اشارات مکرر خداوند متعال به خباثت بنی اسراییل در قرآن برای پند گرفتن مسلمانان را می توان یکی از تمهیدات اسلام برای مقابله با دجال احتمالی آخرالزمان یعنی فراماسونری دانست. 

 

3 – بیان معجزات دقیق علمی در قرآن به منظور مقابله با ادعاهای علم گرایانه ی فراماسونری.

در بخش های مختلف این مقاله، ذکر شد که تشکیلات جهانی فراماسونری، ادعاهای علم گرایانه ی فراوانی دارد؛ به طوری که بسیاری از افتخارات و ادعاهای خود را بر پایه ی علوم و به خصوص علوم تجربی قرارداده است.

عضویت تعداد زیادی از برندگان جوایز صلح نوبل در فراماسونری،(462) تکیه ی فراوان فراماسونر ها بر نظریه ی انتخاب طبیعی داروین،(463)  استفاده ی فراوان کابالیست ها و فراماسونر ها از هندسه و ریاضیات، استفاده از علامت پرگار و گونیا به عنوان یک نماد مهم فراماسونری،(464) مدارک علمی بالای اعضای لژها(465) و ... همه از مواردی هستند که فراماسونر ها سعی می کنند به وسیله ی آن ها خود را متولی و صاحب علم معرفی نمایند و از سوی دیگر، ادیان را به تمسخر بگیرند و دینداران را انسان هایی جاهل، بی سواد، دور ازعلم، و خیالپرداز معرفی نمایند. شاید به جرأت بتوان گفت که یکی از ابزارهایی که فراماسونری به شکل بسیار موثری از آن استفاده می کند و به وسیله ی آن، دانشمندان و دانشجویان را به لژها جذب می نماید، همین ادعای علم گرایانه ی فراماسونری است.

اما بر خلاف ادعاهای پوچ فراماسونری، ادیان الهی و به خصوص دین مقدس اسلام، سرشار از مطالب دقیق علمی بوده و حتی مومنان را به علم آموزی  تشویق کرده اند. در این میان، کتاب مقدس قرآن که بدون کم و کاست، سخنان خداوند متعال را در خود جای داده است، در اولین دقایق و اولین شب نزول وحی به حضرت محمد (ص)، از قلم و خواندن و تعلیم سخن می گوید:

 

 

 

 

کتاب عزیز قرآن، علاوه بر این که بارها مومنین را به علم آموزی تشویق کرده است، خود نیز حاوی نکات علمی بسیار دقیقی است که خصوصاً در حیطه ی علوم تجربی، اعجاب آور می باشد.

برای بیان روشن تر این مطلب، یک نمونه از این نکات علمی را که جنبه های اعجاز قرآن را نشان می دهد، بیان می نماییم:

در آیات ابتدایی سوره ی روم، خداوند حکیم دو نمونه از معجزات گرانقدر خود را جای  داده  است.  یکی  از  این  معجزات،  مربوط  به  پیشگویی  تاریخی  بوده  و معجزه ی دیگر، مربوط به علوم زمین شناسی می باشد. قبل از توضیح بیشتر، بهتر است که نگاهی به این آیات بیندازیم:

 

 

 

 

 

در اکثر سوره هایی که با حروف مقطعه آغاز می شوند، خداوند بلافاصله از عظمت قرآن سخن می گوید؛(466) اما در سوره ی روم، خداوند  بلافاصله  به  جنگ  ایران و  روم می پردازد؛ این مطلب می تواند ما را به این نکته راهنمایی کند که احتمالاً در داستان جنگ ایران و روم، معجزات و نکاتی وجود دارد که عظمت قرآن و خالق آن را نشان می دهد؛(467) بنابراین با این مقدمه، با پشتوانه ی  بیشتری می توانیم به بررسی معجزات قرآن در این آیات بپردازیم.  

در  آیات  1 تا 4  سوره ی  مبارکه ی  روم،  دو  معجزه ی بزرگ  خداوند  دیده می شود:

1)      اولین معجزه، مربوط به پیشگویی خداوند درباره ی یک حادثه ی تاریخی است. بدین ترتیب که خداوند در این آیات، خبر از پیروزی روم در جنگ با  ایرانیان می دهد.

آیات ابتدایی سوره ی روم، در زمان حضور پیامبر گرامی اسلام در مکه و در حدود سال 620 میلادی (6 سال بعد از اولین جنگ بزرگ ایران و روم شرقی در منطقه ی اورشلیم (بیت المقدس)) نازل شد. جنگ مذکور بین ایران و روم شرقی (بیزانس) در سال 614 میلادی به وقوع پیوست که در اثر آن، شهر اورشلیم (بیت المقدس) و سرزمین های زیادی از منطقه ی شامات و فلسطین به دست دولت ایرانی ساسانی افتاد.(468) جنگ سال 614 میلادی، از جنگ های مشهور تاریخ است؛ زیرا به دنبال فتح اورشلیم به دست ایرانیان، صلیب مقدس نیز به دست ایرانیان افتاد و آن ها این صلیب را به عنوان غنیمت جنگی با خود به ایران بردند.(469) (صلیب مقدس، صلیبی است  که بنابر اعتقاد مسیحیان، حضرت عیسی (ع) بر روی آن به صلیب کشیده شدند و پس از مرگ به آسمان عروج کردند.(470) البته مسلمانان به این صلیب و مرگ حضرت عیسی (ع) اعتقاد ندارند، بلکه اعتقاد دارند که خداوند حضرت  عیسی (ع) را به صورت زنده عروج داده اند.)

بعد از جنگ سال 614 میلادی، اکثر کشورها نابودی حکومت روم شرقی  (بیزانس) را که یکی از ابرقدرت های آن زمان بود، حتمی می دانستند؛ زیرا قبل از فتح اورشلیم نیز رومیان بیزانسی، شکست های متوالی و متعددی از ایرانیان  خورده  بودند  و  سرزمین های  زیادی  از  روم،  به  دست  ایرانیان افتاده بود.(471)

اما خداوند متعال، برای امیدواری دادن به مسلمانان که در آن هنگام، دوران سختی را پشت سر می گذاشتند، پیشگویی انجام داد تا مسلمانان را بیشتر به آینده امیدوار کند.

خداوند قادر متعال در اواخر حضور پیامبر در مکه (مصادف با 620 میلادی)، آیات ابتدایی سوره ی روم را بر پیامبر گرامی اسلام نازل کرد(472) و در آن وعده داد که روم، علیرغم شکستی که از ایران خورده بود،  در  کمتر  از  10 سال (3 تا 9 سال) بر ایران پیروز خواهد شد.(473)  خداوند  متعال  در  ادامه  نیز می فرماید که مومنین با  تحقق  این  وعده  و  پیشگویی  خوشحال  خواهند شد و به آینده ای روشن برای اسلام، امیدوار خواهند گشت.

بعد از نزول آیات مذکور، مشرکین مکه، پیامبر و مسلمانان را مسخره نموده و (نعوذ بالله) پیشگویی قرآن را دروغ دانستند. اما تاریخ بعد از گذشت 7 سال نشان داد که پیشگویی قرآن کاملاً صحیح بوده و خداوند دانا خود بهتر از هرکس دیگری از آینده خبر دارد.

بدین صورت که  در  سال  627  میلادی  (7  سال  بعد  از  نزول  آیات  ابتدایی سوره ی  روم)، رومیان شکست سختی را در منطقه ی نینوا بر ایرانیان تحمیل نمودند. به نحوی که ایرانیان از ترس شکست های بیشتر، صلحی را با روم شرقی منعقد نمودند که بنابر مفاد آن، ایرانیان مجبور شدند از متصرفات قبلی خود عقب نشینی نموده و صلیب مقدس را به اورشلیم بازگردانند.(474) بدین ترتیب با تحقق وعده ی خداوند، مومنین شاد گشته و به وعده های دیگر خداوند متعال از جمله پیروزی اسلام در آینده نیز امیدوار شدند.

2)      دومین معجزه ای که در آیات ابتدایی سوره ی روم وجود دارد، بعد از گذشت 14 قرن از نزول قرآن، و به دنبال اختراع وسایل پیشرفته ای همچون ماهواره، کشف شد.

این معجزه، یک  معجزه ی  مربوط  به  علوم  طبیعی  است  که  در  حوزه ی علم زمین شناسی بیان شده و خداوند در آن، از یک واقعیت علمی مهم پرده برداشته است؛ واقعیتی که 14 قرن از دید مسلمانان و سایر انسان ها پنهان  مانده  بود،  اما  خداوند  آن  را  در  کتاب  مقدس  قرآن،  به  بنده ی بزرگوارش حضرت محمد (ص) در سرزمین خشک و بی آب و علف عربستان اعلام کرده بود.

برای شناختن بهتر این معجزه،  بهتر  است  قبل  از  هر  چیز  به  آیات 1 تا 3 سوره ی روم و ترجمه ی آن، نگاه مجددی بیندازیم:

خداوند در آیات 2 و 3 سوره ی مبارکه ی روم می فرمایند:

« غُلِبَتِ الرُّومُ (2) فى أَدْنى الأرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سیَغْلِبُونَ (3) »(475)

در اکثر ترجمه هایی که از آیات فوق وجود دارند، چنین می بینیم:

« رومیان شکست خوردند (2) در نزدیکترین سرزمین و[لى] بعد از شکستشان در ظرف چند سالى به زودى پیروز خواهند گردید (3) »(476)

همان گونه که ملاحظه فرمودید، در اکثر ترجمه هایی که از قرآن موجود است، عبارت أَدنى الأرض به صورت نزدیکترین سرزمین ترجمه شده است. یعنی معنای فرعی و غیر رایج کلمه ی أَدنى در ترجمه ها به کار گرفته شده است.(477) این در حالی است که  اگر  معنای  دوم  و  فرعی کلمه ی أَدنى یا نزدیکترین را به کار بریم، ممکن است با ابهاماتی مواجه شویم.

برای درک بهتر این موضوع، به تصویر زیر توجه فرمایید:

 

 

 

در تصویر فوق، ملاحظه می فرمایید که تمام مناطق موجود بر روی دایره ی قرمز بزرگ، فاصله ی یکسانی از مکه (دایره ی آبی کوچک) دارند.یکی از این مناطق که با فلش زرد رنگ نشان داده شده است، محل جنگ ایران و روم در سال 614 میلادی می باشد.

با توجه در تصویر فوق، نتیجه می شود که عبارت أَدنى الأرض که در آیات ابتدایی سوره ی روم آمده است، به احتمال زیاد به معنای نزدیکترین سرزمین نیست؛ زیرا سرزمین های بسیاری از جمله جنوب عراق، شمال مصر و... نیز روی دایره ی قرمز بزرگ قرار  دارند  و  فاصله ی  آن ها  از  مکه  نیز  مساوی  فاصله ی  محل  جنگ  ایران  و  روم،  از  مکه  است.  بنابراین، نمی توان به محل جنگ ایران و روم، لفظ « نزدیک ترین سرزمین به مکه » را اطلاق کرد، چرا که نقاط فراوان دیگری هستند که فاصله شان از مکه، مساوی فاصله ی مکه با محل نبرد ایران و روم است.

علاوه بر این، سرزمین های دیگری مانند یمن نیز که محل مناقشات دیگری بین ایران و روم بودند، نسبت به اورشلیم و فلسطین (محل جنگ سال 614 میلادی) به مکه نزدیکترند. بنابراین عبارت نزدیکترین سرزمین بیشتر بر (یمن) انطباق دارد تا اورشلیم.

بنا بر دلایل فوق، به نظر نمی رسد که منظور از أَدنى الأرض، نزدیکترین سرزمین باشد.

حال با این اوصاف، معنای أَدنى الأرض چه می تواند باشد؟

اصلی ترین و رایج ترین معنای کلمه ی أَدنى، عبارت پست ترین می باشد؛ همان گونه که کلماتی مانند دنیء نیز به معنای پست، و دنائت نیز به معنای پستی می باشند. نکته ی جالب این که این کلمات در زبان فارسی نیز به همین معانی استفاده می شوند.

بدین ترتیب می توان عبارت أَدنى الأرض را به صورت پست ترین سرزمین معنا کرد.

نکته ی مهم این که کلمه ی أدنی در فرهنگ لغات و مترجم های کامپیوتری و اینترنتی نیز عمدتاً به معنای کمترین، پست تر، و به خصوص پست ترین ترجمه می شود که این مسأله نیز نشان می دهد از نظر این فرهنگ لغات نیز معنای اصلی کلمه ی أدنی، عبارت پست ترین می باشد.

اما  جالب تر  این  که  هنگامی  که  در  مترجم های  آنلاین  و  اینترنتی عربی–انگلیسی عبارت أَدنى الأرض را وارد می کنیم، ترجمه ی آن به صورت Lower Land یا Lowest Land ظاهر می شود که معنای آن در فارسی، سرزمین پست تر  یا  پست ترین سرزمین  می باشد.  بنابراین  این مترجم ها نیز درباره ی کلمه ی أدنی، معنای پست تر یا پست ترین را صحیح می دانند.(478) (لازم به ذکر است که کلمه ی أدنی یک اسم تفضیل(479) در زبان عربی است  که  بنا  به  موقعیت  آن  در  جمله،  می تواند  به  صورت پست تر یا پست ترین معنا شود. در مورد آیه ی 3 سوره ی روم، به دلیل نقش أدنی در جمله، معنای درست آن پست ترین می باشد.)

برای درک بهتر مطالب گفته شده، به تصاویر زیر توجه فرمایید:

 

 

 

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، از نظر مترجم های معتبری همچون « Google Translate » نیز أدنی الأرض به معنای پست ترین سرزمین می باشد.

اما آیا پست ترین سرزمین، در آیه ی 3 سوره ی روم، معنای خاصی دارد؟

قبل از اختراع ماهواره ها و استفاده از آن ها در علوم زمین شناسی و جغرافیا، اندازه گیری ارتفاع نقاط مختلف سطح زمین و مقایسه ی آن ها با یکدیگر، کار بسیار سخت و غیردقیقی بود؛ اما با اختراع ماهواره ها و استفاده از آن ها در علوم زمین شناسی و جغرافیا، مقایسه ی ارتفاع مناطق مختلف کره ی زمین آسان شد. در طی این مطالعات، مشخص شد که پست ترین منطقه ی روی خشکی های زمین، بحرالمیت (Dead Sea) بوده  و سرزمین های اطراف بحرالمیت شامل کرانه های غربی و شرقی رود اردن، پست ترین سرزمین های کره ی زمین می باشند.(480)

برای درک بهتر این مطلب، به تصاویر زیر که از سایت های معتبر برداشته شده اند، توجه فرمایید:(481)

 

 

 

 

 

بدین ترتیب  همانگونه  که  ملاحظه  فرمودید، بحر المیت (Dead Sea) پست ترین نقطه ی روی زمین است.

حال اگر به نقشه های جغرافیایی دقت نماییم، متوجه خواهیم شد که یکی از نزدیک ترین   شهرهای  بزرگ  تاریخی  به  بحرالمیت،  شهر  اورشلیم   یا بیت المقدس  (Jerusalem)   است.   به   نحوی   که  حداقل  فاصله ی بیت المقدس   از   بحرالمیت،  40/17  کیلومتر   و   حداکثر   فاصله ی بیت المقدس از بحرالمیت، 47/21 کیلومتر می باشد.  

در تصاویر زیر، موقعیت شهر بیت المقدس را نسبت به بحرالمیت مشاهده می فرمایید:

 

 

 

همان گونه  که  ملاحظه  فرمودید،  بحرالمیت (Dead Sea)  پست ترین نقطه ی خشکی های زمین بوده و بدین ترتیب، اورشلیم یا بیت المقدس  (Jerusalem) نیز در پست ترین سرزمین جهان قرار داد که همانا سرزمین کرانه ی غربی رود اردن است.

با این اوصاف درمی یابیم که مقصود خداوند از عبارت أَدنى الأرض در آیات ابتدایی سوره ی روم، پست ترین سرزمین بوده است، نه نزدیکترین سرزمین، که این مطلب با معنای اصلی أَدنى که پست ترین است، مطابقت دارد. در واقع خداوند متعال، در آیات ابتدایی سوره ی روم، یکی از معجزات قرآن کریم را در حوزه ی علم زمین شناسی و جغرافیا بیان کرده و در این آیات، سرزمین کرانه ی غربی رود اردن را که اورشلیم (محل شکست روم از ایران در سال 614 میلادی) در آن واقع شده، پست ترین سرزمین دانسته است.(482)

این معجزه ی علمی بی نظیر، در حالی از سوی قرآن اعلام شد که اندازه گیری اختلاف سطح خشکی ها از دریا، و مقایسه ی سطوح نقاط مختلف کره ی زمین ممکن  نبود.  تنها  با  اختراع  ماهواره ها  و  امکانات  پیشرفته،  بشر  توانست   به  پست ترین سرزمین (پست ترین نقطه ی خشکی)  در  جهان پی ببرد که این امر، بعد از 1400 سال از نزول قرآن امکان پذیر شد.

نکته ی مهمی که  وجود  دارد،  این  است  که  خداوند  متعال  در  آیه ی  اول سوره ی روم، حروف مقطعه را به کار برده است و این مسأله نیز می تواند ما را به وجود معجزات آشکار در آیات ابتدایی سوره ی روم، راهنمایی کند؛ زیرا در قرآن کریم، در اکثر مواردی که از حروف مقطعه استفاده شده، بلافاصله بعد از آن آیاتی  درباره ی  عظمت  قرآن  بیان  شده  است.  حال این  مسأله  که  در سوره ی روم بلافاصله بعد از حروف مقطعه، قضیه ی شکست روم از ایران مطرح شده است، نشان می دهد که در پس ظاهر آیات مربوط به شکست ایران از روم، معجزات بزرگی نهفته است که عظمت قرآن را نشان می دهد. بدین ترتیب می توان گفت که خداوند متعال نیز ما را به معجزات موجود در آیات ابتدایی سوره ی روم، آگاه کرده است، اما ما انسان ها به دلیل نقایص علمی و عدم وجود امکانات، تا قرن اخیر از فهم بخشی از این معجزات عاجز بودیم.

اما در این میان، دشمنان اسلام نیز بیکار ننشسته اند و تلاش مذبوحانه ای را در رد این معجزات  آشکار  الهی  انجام  داده اند. این معجزات الهی به قدری  دقیق و بی شبهه بیان شده اند که حسد و خشم دشمنان اسلام را برانگیخته اند و آنان در صدد برآمده اند تا به نحوی در این معجزات شبهه وارد کنند.

برای مثال، در چند سایت اوانجلیکال (صهیونیست مسیحی) بیان شده است که از آن جا که پست ترین نقطه ی زمین در جهان در کنار بحرالمیت قرار دارد و شکست روم از ایران نیز در اورشلیم اتفاق افتاده است، مطلب ذکر شده در قرآن صحیح نیست و قرآن درباره ی پست ترین نقطه ی زمین اشتباه کرده است؛ چرا که اورشلیم (بیت المقدس) که محل شکست ایران از روم بوده است، از پست ترین نقطه ی جهان، کمی فاصله دارد و از آن کمی بلند تر است. بنابراین قرآن اشتباه کرده (نعوذ بالله) و به همین دلیل کتاب آسمانی نیست.

در رد ادعاهای  سخیف و بی پایه ی سایت های مذکور و سایت های مشابه، باید گفت که بنا بر چند دلیل محکم، سخنان این سایت ها کاملاً غلط است:

A)      خداوند متعال در قرآن کریم، از پست ترین سرزمین جهان سخن گفته است، نه از پست ترین نقطه ی جهان. بدین صورت که خداوند بزرگ، عبارت دقیق أَدنى الأرض یا پست ترین سرزمین را در آیات ابتدایی سوره ی روم  به  کار  برده  است  و هیچ گاه عبارت پست ترین شهر و یا عبارت پست ترین نقطه را ذکر نکرده است.

از نظر جغرافیایی نیز سرزمین کرانه ی غربی رود اردن (که اورشلیم و قسمت شمالی و غربی بحرالمیت و سرزمین های اطرافشان نیز بخشی از آن هستند)،  پست ترین  سرزمین  جهان می باشد، که این مطلب با آیه ی قرآن در رابطه با محل شکست روم مطابقت دارد؛ چرا که قرآن نیز سرزمینی که شکست روم در آن روی داده است (کرانه ی غربی رود اردن) را پست ترین سرزمین دانسته است، نه شهر اورشلیم.

بنابراین نتیجه می شود که سخن دشمنان اسلام در رد این معجزه ی بزرگ، دروغی بیش نیست. چرا  که  خداوند بزرگ در سوره ی روم،  شهر  اورشلیم  را  پست ترین  شهر  یا پست ترین نقطه ندانسته است، بلکه سرزمینی که اورشلیم (محل شکست روم از ایران) در آن قرار دارد را به عنوان پست ترین سرزمین دانسته است و این مطلب با واقعیات علم زمین شناسی مطابقت دارد.

B)      دشمنان اسلام که در رابطه با معجزات قرآن گزافه گویی می کنند، به این مسأله  توجه  نکرده اند  که  محل  نبرد  دو  لشکر،  هیچ گاه  نمی تواند پست ترین نقطه ی زمین باشد؛ زیرا پست ترین نقطه ی کره ی زمین، یک منطقه ی کوچک در ابعاد کمتر از یک متر است که یک نفر به سختی می تواند در آن بایستد!

بنابراین هیچگاه نمی توان محل نبرد دو لشکر را در پست ترین نقطه ی زمین دانست، چرا که پست ترین نقطه ی زمین مساحت کمی دارد. اما سخن خداوند قادر متعال که سرزمین محل جنگ ایران و روم را پست ترین سرزمین دانسته است، کاملاً درست می باشد؛ چرا که یک سرزمین پست به راحتی می تواند دو لشگر را در خود جای دهد. برای درک بهتر این مسأله به شکل زیر توجه فرمایید:

 

 

 

بدین ترتیب می توان دریافت که سخن خداوند بزرگ در قرآن، علاوه بر انطباق با علم، با منطق نیز کاملاً مطابق می باشد، اما سخن دشمنان گزافه گوی که  درباره ی  محل  جنگ  دو لشگر  در  پست ترین  نقطه ی  زمین  صحبت می کنند، بر منطق نیز منطبق نیست.

A)      علاوه بر دلایل محکمی که در بالا به آن ها اشاره شد، سوالات مهمی مطرح می گردد که ادعاهای دشمنان اسلام را رد می کند؛ و آن سوالات بدین قرار هستند:

چگونه ممکن  است  قرآن  در  آیه ای  که  مربوط  به  جنگ  است، مسأله ی سرزمین محل جنگ را بیان نماید و اینچنین دقیق و جسورانه، درباره ی پستی و بلندی محل جنگ سخن بگوید؟ انسان های از خدا بی خبری که کلمات قرآن را به پیامبر (ص) نسبت می دهند و آن را سخن خدا نمی دانند، آیا از خود نمی پرسند که چگونه ممکن است پیامبر (ص) خود را به دردسر انداخته و در هنگام صحبت از جنگ، درباره ی پستی و بلندی زمین  سخن گفته باشد؟ حال آن که اگر واقعاً خود پیامبر (ص) قرآن را ساخته باشد (نعوذ بالله)، برای خود دردسر نمی تراشد و درباره ی مسایل خطیری چون پستی و بلندی زمین سخن نمی گوید.

سرانجام باید این سوال را پرسید که چگونه ممکن است که قرآن در یکی از آیات نادر خود، سخن از پست ترین سرزمین زده باشد و به صورت تصادفی از نظر جغرافیایی نیز همان سرزمین از همه ی نقاط دنیا پست تر باشد؟ در این جا حتی اگر بحث نقطه و سرزمین را که در بالا بیان کردیم، کنار بگذاریم، باز هم جای شگفتی خواهد بود که در یکی از نزدیک ترین شهر ها به بحرالمیت (پست ترین نقطه ی زمین)، شکست روم از ایران اتفاق افتاده است و قرآن نیز به بسیار پست بودن محل شکست روم، اشاره کرده است

همان گونه که ملاحظه فرمودید آیات ابتدایی سوره ی روم، حاوی دقیق ترین و شگفت انگیزترین معجزات خداوند در رابطه با علوم مختلف، به خصوص علوم تجربی است و این معجزه و سایر معجزات بزرگ خداوند که در حوزه ی علوم طبیعی هستند، جواب دندان شکنی به ماسون هایی است که فراماسونری را منبع و منشأ علم دانسته و ادیان الهی را مکاتبی صرفاً تئوریک و داستانی معرفی می نمایند.

با این معجزات علمی آشکار، می توان جوانان تحصیل کرده را به سمت قرآن و اسلام هدایت کرد و از افتادن در دام فریبنده ی ماسون ها در امان نگاه داشت. به همین دلیل، معجزات علمی قرآن را نیز می توان در زمره ی تمهیدات اسلام در مقابله با فراماسونری به حساب آورد؛ چرا که این معجزات، با ادعاهای علمی ماسون ها مفابله می نماید.

در پایان باید این نکته را خاطر نشان شویم که معجزات علمی قرآن، محدود به مثال بالا نیستند، بلکه معجزات علمی بی شماری در بین آیات قرآن مجید و حتی احادیث معصومین (ع) وجود دارند که ما به دلیل پرهیز از اطاله ی کلام، به   آن ها نمی پردازیم.

 

4 – بیان این مطلب در قرآن  که بنی اسرائیل دو مرتبه در زمین فساد می کنند و در مرتبه ی دوم، خداوند برای همیشه آنان را نابود می نماید.

خداوند متعال در قرآن کریم بارها به توطئه های بنی اسراییل اشاره کرده و خباثت آنان را بیان نموده است؛ همچنین در آیات متعددی خداوند متعال به تقبیح اعمال آنان پرداخته است تا مسلمانان از اشتباهات و تخلفات آنان درس بگیرند و از معصیت و نافرمانی خودداری نمایند.

خداوند بزرگ در چندین آیه، آینده ی بنی اسراییل را پیشگویی کرده و به آن ها در این مورد، هشدار داده است تا بنی اسراییل تصور نکنند که می توانند تا ابد به زشتکاری های خود ادامه دهند.

نمونه ای از آیات مهم در رابطه با سرنوشت بنی اسراییل، آیات 4 تا 8 سوره ی اسراء (بنی اسراییل) می باشد:

 

 

 

همان گونه که ملاحظه می فرمایید، خداوند متعال در قرآن مجید، دو فساد بزرگ را برای بنی اسراییل پیشگویی کرده است که بنابر گفته ی قرآن، این پیشگویی در تورات نیز آمده است.

در این پیشگویی، خداوند متعال به بنی اسراییل اعلام می دارد که آن ها دو مرتبه فساد بزرگی در جهان برپا می کنند.

در دفعه ی اول، بندگان پرصلابت خدا، بنی اسراییل را به شدت تنبیه می نمایند و حتی به جستجوی خانه به خانه نیز می پردازند؛ سپس بنی اسرایی  صاحب  اموال و قدرت و جمعیت بسیاری می گردد و بر بندگان پرصلابت خدا (که قبلاً به آن اشاره کردیم)، چیرگی می یابد.

اما هنگامی که زمان وعده ی دوم خداوند متعال  فرا  می رسد،  همان  بندگان  برگزیده ی  خدا  که  در  مرتبه ی  اول، بنی اسراییل را شکست داده بودند، در مرتبه ی دوم نیز بنی اسراییل را شکست می دهند که این شکست به مراتب سنگین تر  از  شکست  اول  بوده  و  پرونده ی  بنی اسراییل را  برای  همیشه می بندد. شکست دوم، خود شامل چند مرحله است که در مرحله ی اول، صورت های بنی اسراییل سیاه شده (به دلیل ترس و یا رسوایی)، سپس بندگان با صلابت خدا وارد مسجدالاقصی می شوند و در نهایت، هر چیز را که زیر سلطه ی  خود  می گیرند، در هم می کوبند.

اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا  این  دو مرتبه ای  که  خداوند از آن ها نام می برد، تاکنون رخ داده اند؟

در این رابطه، نظرات مختلفی در بین عالمان دین وجود دارد که عبارتند از:

1)      عده ای ابراز می دارند  که  هر  دو  وعده ی  خداوند  در  مورد بنی اسراییل، سال ها قبل به حقیقت پیوسته است. این عالمان ارجمند ابراز می دارند که افرادی همچون « بخت النصر بابلی » و « تیتوس رومی »، حملات سختی علیه بنی اسراییل انجام داده و در دو مرتبه آن ها را به سختی شکست دادند.(483)

2)      عده ای دیگر از علما اعتقاد دارند که هنوز دو کیفر بنی اسراییل اتفاق نیفتاده است و احتمالاً در آینده رخ خواهد داد.(484)

3)      تعداد دیگری از علما معتقدند که ما در مرتبه ی اول فساد بنی اسراییل هستیم و وقایع امروز فلسطین اشغالی نیز مربوط به مرتبه ی  اول  فساد بنی اسراییل است.

4)      گروه دیگری از علما اعتقاد دارند که اولین مرتبه ی تنبیه بنی اسراییل در تاریخ  به  دست  مسلمانان  به  وقوع  پیوسته  است،  اما  هنوز  تنبیه  دوم بنی اسراییل رخ نداده است.(485)

 

به نظر نگارنده، سخن گروه چهارم علما بنابر مستندات تاریخی و شواهد دیگر صحیح است.

به منظور اثبات صحت نظریه ی گروه چهارم، قبل از هر چیز بهتر است به برخورد نظامی مسلمانان و بنی اسراییل در طول تاریخ در منطقه ی بیت المقدس، و تطبیق این برخوردها با آیات قرآن بپردازیم:

به احتمال زیاد، اولین مرتبه ی تنبیه یهودیان در صدر اسلام و در سال 17 هجری قمری اتفاق افتاده است که در طی آن، مسلمانان توانستند بیت المقدس را فتح نمایند و کنترل این شهر را در دست گیرند.(486)

از آن زمان تا اواسط قرن بیستم میلادی، مسلمانان همواره بر این شهر و یهودیان مستقر در آن تسلط داشته اند.(487) (البته از صدر اسلام تا قرن بیستم،  در چندین نوبت در زمان جنگ های صلیبی، شهر بیت المقدس بین صلیبیان و مسلمانان دست به دست می شد؛ اما تسلط صلیبیان بر بیت المقدس، در زمان  کوتاهی  رخ  داده  و  به  سرعت  این  شهر  توسط  مسلمانان  پس  گرفته می شده است. به همین دلیل می توان گفت که شهر بیت المقدس از صدر اسلام تا اواسط قرن بیستم عملاً تحت تسلط مسلمانان بوده است.)(488)

اما در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، یهودیان کم کم قدرتمند گشته و صاحب اموال فراوان و نفوذ بسیار زیاد در دستگاه های حکومتی کشورهای اروپایی شدند. همچنین جمعیت یهودیان در سراسر دنیا رو به افزایش  گذاشت.  با  تلاش های خانواده ی یهودی مکار و ثروتمند راچیلد (Rothschild) در اروپا و حمایت محافل فراماسونری و صهیونیستی در اروپا و آمریکا، پروژه ی تأسیس اسراییل آغاز شد و تئودور هرتزل به عنوان تئوریسین، به معرفی این پروژه به عنوان یک ایده ی اعتقادی–سیاسی پرداخت. (489)

با تحرکات مذکور و حمایت دولت های غربی، مهاجران یهودی صهیونیست از نقاط مختلف جهان به اسراییل آمدند و کم کم به وسیله ی ترور و اختناق و وحشی گری، فلسطین را به اشغال خود درآوردند.(490)

وقایع ذکر شده، با پیشگویی خداوند در این مورد که بنی اسراییل صاحب اموال و قدرت فراوانی شده و بر قومی که قبلاً بر آن ها (بنی اسراییل) تسلط داشتند، مسلط  می گردند، مطابقت دارد؛ زیرا بنی اسراییل با این که قرن ها تحت تسلط مسلمانان بودند، سرانجام بر مسلمانان تسلط یافتند. به همین دلیل، عده ای از علما و محققین مسلمان، اعتقاد دارند که ما در دوره ای هستیم  که در طی آن بنی اسراییل بر مسلمانان تسلط یافته اند و در نتیجه باید در آینده منتظر تسلط مسلمانان بر بنی اسراییل باشیم.

البته بعد از پیروزی حزب الله بر اسراییل در جنگ سال 2006 میلادی، عده ای از محققین معتقدند که ما در حال عبور از مرحله ی سلطه ی بنی اسراییل بر مسلمانان هستیم؛ زیرا حزب الله با مقاومت خود توانست چهره های اسراییلیان را  از ترس سیاه  نماید  و  اسراییلی ها  نیز  با  جنایات  بی شمارشان  علیه غیر نظامیان لبنانی و فلسطینی، چهره ی پلید خود را به جهانیان نشان دادند. به همین دلیل، به احتمال زیاد ما در دوره ای هستیم  که  قرآن  از  آن  به  عنوان « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ : هنگامى که وعده دوم فرا رسد، آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر مى‏شود. » یاد می نماید.

از این مطالب می توان نتیجه گرفت که ما ان شا الله در چند قدمی آزادی مسجدالاقصی و وعده ی تنبیه دوم بنی اسراییل واقع شده ایم؛ زیرا خداوند در ادامه می فرماید:

« وَ لِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ : و داخل مسجد (الاقصى) مى‏شوند، همان گونه که بار اول وارد شدند. »

این وعده ای است که قطعاً محقق خواهد شد.

با  توجه  به  شواهد  تاریخی  فوق،  می توان  نظریه ی  گروه  چهارم  علما  را صحیح تر دانست.

علاوه بر دلایل مذکور، شواهد دیگری هستند که نظریه ی گروه چهارم را تأیید می نمایند. این شواهد عبارتند از:

A)  خداوند متعال در این آیات از اصطلاح « عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ : بندگانى از خود را که سخت نیرومندند »، استفاده کرده است که اصطلاحی مثبت است و نشان می دهد که این بندگان خدا که یهودیان را تنبیه می کنند، انسان هایی صالح و نیکو می باشند؛ زیرا اگر بندگان نامبرده، انسان هایی خونریز و  سفاک  بودند (مانند لشکر بخت النصر یا تیتوس)،  خداوند  اصطلاح  « بندگان  سفاک  و  خونریز »  را  برای  آن ها  به  کار  می برد، نه « بندگان نیرومند خود ».

بدین ترتیب نتیجه می شود که تنها مسلمانان می توانند با عبارت « عِبَادًا لَّنَا » مطابقت داشته باشند.

B) در آیات مذکور، ذکر شده است که تنبیه اول و دوم یهود توسط یک گروه از بندگان خدا صورت می گیرد که این مسأله تنها بر مسلمانان منطبق است؛  این در حالی است که سایر سرکوبگران یهود  از  جمله  بخت النصر،  تیتوس و ... هر کدام  فقط  یک  بار  به  سرکوب یهودیان ساکن اورشلیم پرداخته اند و این مسأله با آیات قرآن مطابقت ندارد؛ زیرا بخت النصر فقط یک بار به طور جدی به اورشلیم (بیت المقدس) حمله کرد و تیتوس هم یک بار. بدین ترتیب در این جا نیز فرضیه ی گروه های اول و دوم و سوم رد می شود.

C) قرآن ذکر می کند که بنی اسراییل بعد از تنبیه اول، بر تنبیه کنندگان موقتاً غلبه می کنند و این غلبه ی بنی اسراییل بر تنبیه کنندگان، تا زمان تنبیه دوم بنی اسراییل ادامه دارد. این مطلب نیز بر مسلمانان انطباق دارد، نه بخت النصر بابلی و تیتوس رومی؛ زیرا بنی اسراییل نتوانستند بعد از شکست از بخت النصر و تیتوس، بر این دو پادشاه مسلط شوند (گرچه توانستند سرزمین خودشان را پس بگیرند).

در این میان، تنها مسلمانان بوده اند که در طول تاریخ و در طی 14 قرن بر یهودیان تسلط داشتند و یهودیان توانستند در قرن اخیر بر مسلمانان  تسلط  یابند؛ این شکست بنی اسراییل از یک گروه و سپس تسلط بنی اسراییل بر همان گروه را نیز تنها می توان بر مسلمان تطبیق داد.(491)

A)      از دلایل دیگری که می توان در تأیید نظر گروه چهارم ذکر کرد، این است که خداوند در این آیه از دو فساد بزرگ بنی اسراییل در طول تاریخ نام می برد و برای مدت زمانی که این فسادها در آن رخ می دهد، هیچ محدوده ای را نیز تعیین نکرده است.

حال اگر به نظر گروه هایی که می گویند هر دو فساد بنی اسراییل قبلاً رخ داده و یا گروه هایی که می گویند فسادهای مذکور هنوز رخ نداده است توجه  کنیم،  این  سوال  مهم  پیش  می آید  که  بالاخره  این  فساد  بزرگ بنی اسراییل  در  زمان  ما  (قرون 20 و 21 میلادی)  مربوط  به  کدام  فساد می شود؟ آیا ممکن است خداوند دو فساد بزرگ را برای بنی اسراییل ذکر  کند، اما فساد عصر حاضر که بزرگترین فساد بنی اسراییل در طول تاریخ است، جزء فسادهای مذکور نباشد؟ مطمئناً جواب این سوال خیر است و فساد عصر حاضر بنی اسراییل، همان فساد بزرگ بنی اسراییل در مرتبه ی دوم است که به حول و قوه ی الهی توسط مسلمانان سرکوب خواهد شد.

لازم به ذکر است که علاوه بر شواهد ذکر شده در بالا، بعضی از روایات معصومین (ع) نیز نظریه ی گروه چهارم علما را تأیید می نمایند و مسلمانان را تنبیه گر بنی اسراییل می دانند. شگفت این که با توجه به متن این روایات، تنبیه گران بنی اسراییل در مرتبه ی دوم و آخر، حضرت مهدی (عج) و یاران گرانقدرشان می باشند.

در این قسمت از مقاله، روایاتی از معصومین (ع) را در رابطه با آیات ابتدایی  سوره ی اسراء نقل می کنیم:

در تفسیر عیاشى از امام باقر (ع ) روایت شده که حضرت بعد از آن که آیه ی شریفه ی « عِبَاداً لَّنَا أُولى بَأْسٍ شدِیدٍ  » را قرائت نمود، فرمود:

« مراد از این آیه، حضرت قائم (عج ) و یاران اوست که نیرومند و داراى صلابت مى باشند. »(492)


 و نیز در تفسیر نور الثقلین، از کتاب روضه ی کافى از امام صادق (ع ) نقل شده که آن حضرت در تفسیر آیه ی شریفه ی فوق فرمود:

« خداوند قبل از خروج حضرت قائم (عج)، قومى را برانگیزد که دشمنى از  دشمنان  آل محمد (ص)  را  رها  ننموده،  مگر  این  که   او   را   به  هلاکت مى رسانند. »(493)

 و در کتاب بحارالانوار، از امام صادق (ع ) روایت شده که وقتى این آیه را قرائت فرمود، عرض کردیم: فدایت گردیم آنها چه کسانى هستند؟

امام سه بار فرمود:

« آنان  به  خدا  سوگند  اهل  قم  می باشند؛  آنان  به  خدا  سوگند  اهل  قم می باشند؛  آنان  بخدا  سوگند  اهل  قم مى باشند. »(494)

بدین ترتیب با توجه به مطالب فوق، به نظر می رسد که ما در دوره ی حساسی از تاریخ واقع شده ایم که بیش از پیش نوید نزدیکی ما را به ظهور آقا امام  زمان (عج)  می دهد؛  چرا  که  بنابر  پیشگویی  قرآن،  بعد  از  تسلط بنی اسراییل بر مسلمانان، این مسلمانان هستند که به کمک پیشوای مقدس خود حضرت مهدی (عج) برای آخرین بار به تنبیه بنی اسراییل می پردازند و برای  همیشه  آنان  را  منزوی  می گردانند.  عصر  ما  نیز  که  عصر  تسلط بنی اسراییل بر مسلمانان و حتی جهان است، بی تابانه منتظر منجی جهان است تا شر فتنه های قوم فاسد بنی اسراییل را از جهان کم کند.

ذکر یک نکته ی مهم: علاوه بر نکاتی که ذکر شد، باید به این نکته اشاره کرد که عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ در آیات ابتدایی سوره ی اسراء، به معنای زمان تنبیه دوم بنی اسراییل توسط خداوند است و به معنای روز قیامت و یا جهان  آخرت  نیست.  زیرا  خداوند  در  این  آیه،  موضوع حمله ی گروهی از بندگان  خود  را  به  بنی اسراییل  مطرح  می کند،  حال  آن  که همگی به خوبی می دانیم در روز قیامت چنین اتفاقاتی هرگز رخ نمی دهد. دانستن این مطلب از آن جهت حایز اهمیت است که قرآن کریم در مورد بنی اسراییل، در آیات دیگری نیز عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ را به کار می برد. با توجه به این که  در آیه ی 7 سوره ی اسراء، عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ  به معنای زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل است،  به  نظر می رسد که در آیات دیگری که در رابطه با سرنوشت بنی اسراییل بیان شده نیز عبارت مذکور (وَعْدُ الآخِرَةِ) به معنای زمان تنبیه بنی اسراییل است، نه روز قیامت.   

در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که خداوند متعال در قرآن کریم، آینده ی قوم بنی اسراییل را پیشگویی کرده و به این ترتیب به این قوم فاسد هشدار داده است تا فکر نکنند که تا ابد می توانند به فساد و زشتکاری های خود ادامه دهند؛ چرا که بنا به گفته ی قرآن، عاقبت بنی اسراییل، نابودی به دست بندگان خاص خداوند (مسلمانان) خواهد بود.

البته  منظور  از  بنی اسراییل در این جا، صرفاً قوم بنی اسراییل نیست؛ بلکه شامل فراماسونری و صهیونیسم نیز که فرزندان خلف بنی اسراییل هستند نیز می شود؛ چرا که نقشه ها و اهداف این گروه های فاسد نیز همجهت با منافع شوم بنی اسراییل است.

با دقت در آیات 1 تا 8 سوره ی اسراء درمی یابیم که مسلمانانی که در دوره ای  تحت سلطه ی بنی اسراییل قرار گرفته اند، در نهایت با قیام مهدی موعود (عج) و یارانش، بنی اسراییل را برای همیشه سرکوب می کنند؛ این وعده ی بزرگ الهی، تهدیدی ترسناک برای قوم ظالم بنی اسراییل، و وعده ای شیرین برای مسلمانان مستضعف می باشد.

 

5 – بیان این مطلب در قرآن که بنی اسرائیل برای آخرین بار گرد هم می آیند و مطابق روایات، این گردهمایی در فلسطین می باشد.

همان گونه که در قسمت قبل ذکر کردیم، خداوند متعال در قرآن مجید، خبر از آینده ی قوم بنی اسراییل داده است.

این قوم در بخش های مختلف قرآن، به عنوان قومی دسیسه کار  معرفی  شده  که همواره با خواست خدا و تعالیم پیامبران مخالفت می نموده است. در قرآن،  پایان کار بنی اسراییل در چند آیه بیان شده است تا بنی اسراییل عاقبت زشتکاری های خود را بدانند و  حجت بر آنان تمام شود.

یکی از آیاتی که در رابطه با پایان کار بنی اسراییل بیان شده است، آیه ی 104 سوره ی اسراء (بنی اسراییل) می باشد:

 

 

 

قبل از این که به تجزیه و تحلیل آیه ی فوق بپردازیم، باید به این نکته اشاره کنیم که در اکثر ترجمه های این آیه از قرآن، عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ به معنای دنیای آخرت و قیامت آمده است.(495) به نظر تعدادی از مفسران و نگارنده ی حقیر، وَعْدُ الآخِرَةِ در این آیه، به احتمال زیاد، زمانی غیر از دنیای آخرت و قیامت است.(496)

در واقع به نظر می رسد که منظور از وَعْدُ الآخِرَةِ  در این آیه، زمانی است که خداوند برای آخرین بار به تنبیه قوم بنی اسراییل در این دنیا می پردازد. زیرا اگر آیه ی 7 سوره ی اسراء را به خاطر بیاوریم، خواهیم دید که در آن جا نیز عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ  به درستی به معنای زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل ترجمه شده است، نه قیامت.(497) (در آیه ی 7 سوره ی اسراء، از حمله ی گروهی از بندگان خدا به بنی اسراییل در وَعْدُ الآخِرَةِ سخن به میان آمده است که این اتفاق نمی تواند در قیامت رخ دهد؛ این مسأله نشان می دهد که وَعْدُ الآخِرَةِ  زمانی قبل از قیامت بوده و به احتمال زیاد در آخرالزمان می باشد. برای درک بهتر این مسأله، به مطلب قبلی در رابطه با تنبیه بنی اسراییل مراجعه فرمایید.)

البته لازم به ذکر است که حتی اگر عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ  به معنای روز قیامت نیز باشد، بازهم می توان از آن به عنوان آخرالزمان و زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل در این دنیا یاد کرد. زیرا در احادیث اسلامی، گهگاه از نشانه های ظهور حضرت مهدی (عج) به عنوان نشانه های قیامت نیز تعبیر شده است که این مطلب نشان می دهد مبحث قیامت و آخرالزمان به یکدیگر پیوند خورده اند. زیرا ظهور حضرت  مهدی (عج)  خود  یک  قیامت  صغری  است.  بنابراین  حتی  اگر  عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ را به معنای قیامت نیز در نظر بگیریم، باز هم می توان آن را به آخرالزمان تعبیر کرد.(498)

بدین ترتیب چنین به نظر می رسد  که  قرآن  در  آیاتی  که  پیرامون  سرنوشت بنی اسراییل صحبت می کند (از جمله آیات 7 و 104 سوره ی اسراء)، عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ را به معنای زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل به کار می برد، نه چیز دیگر.

اما درباره ی آیه ی 104 سوره ی اسراء باید گفت که خداوند در این آیه، سرنوشت بنی اسراییل را در آخرالزمان بیان می نماید. نکته ی شگفت انگیز این که خداوند متعال، در این آیه نیز یکی دیگر از معجزات خود را گنجانده و  اتحاد و اجتماع بنی اسراییل را در آخرالزمان به صورت غیر مستقیم پیشگویی کرده است.

بدین ترتیب که خداوند بزرگ در این آیه، می فرماید:

« ... فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِکمْ لَفِیفاً : زمانی که روز وعده ی آخر (زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل در این دنیا و یا روز قیامت) فرا برسد، شما را آمیخته با یکدیگر می آوریم. »

در احادیثی که از معصومین (ع) روایت شده، در تفسیر این آیه (آیه ی 104 سوره ی اسراء) نکات مهمی بیان شده است.

برای مثال در تفسیر نورالثقلین ذکر شده که معنی « جِئْنَا بِکمْ لَفِیفاً » در آیه ی 104  سوره ی  اسراء  این  است  که:  « شما  را  از  هر  ناحیه ای  گرد هم می آوریم. »(499)

علاوه بر اشاره ی قرآن کریم، در تعدادی از روایات معصومین (ع) نیز سخن از آخرین اجتماع بنی اسراییل در آخرالزمان به میان آمده است و حتی به جزییات این  امر  نیز  اشاره  شده  است؛  نمونه ای  از  این  روایات  را  در  زیر  ملاحظه می فرمایید:

حضرت پیامبر (ص)، محل آخرین اجتماع بنی اسراییل را در فلسطین اشغالی و شهر عکا دانستند و فرمودند:

« آیا شنیده اید نام شهرى را که  بخشى از آن درون دریاست ؟ عرض کردند: آرى؛ فرمود: قیامت به پا نمى شود، مگر آنکه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به  شهر  یورش مى برند. »(500)

همان گونه که ملاحظه فرمودید، پیامبر گرامی اسلام در حدیث پربار خود، مقصود از عبازت « جِئْنَا بِکمْ لَفِیفاً » را در آیه ی 104 سوره ی اسراء، اجتماع آخرالزمانی قوم بنی اسحاق (بنی اسراییل) را در شهری که بخشی از آن داخل دریا است، دانسته اند. اما به راستی شهر مذکور کدام شهر است؟

ویژگی هایی که پیامبر اکرم (ص) درباره ی شهر محل اجتماع بنی اسراییل  بیان می کنند، کاملاً با خصوصیات شهر عکا در فلسطین اشغالی انطباق دارد. زیرا شهر بندری عکا تا داخل دریا نفوذ کرده و بخشی از آن از سه طرف با آب دریا محاصره شده است. نکته ی جالب این که بخش اعظم قسمت قدیمی شهر  که  در  زمان  پیامبر (ص)  نیز  وجود  داشته  است،  در  آب  قرار  دارد،  اما بخش های جدید شهر عکا این ویژگی را ندارند.

برای  مشاهده ی  وضعیت  شهر  عکا،  لطفاً  به  تصاویر  ماهواره ای  زیر  که  از برنامه ی Google Earth تهیه شده اند، توجه فرمایید:

 

 

 

 

همان گونه  که  ملاحظه  فرمودید،  خداوند  متعال  در  قرآن  و  نیز  پیامبر  گرامی اسلام (ص) در حدیث خود ذکر کرده اند که بنی اسراییل در آخرالزمان برای آخرین بار در عکا و فلسطین اشغالی گرد هم می آیند. این مطلب نشان می دهد  که  خداوند  متعال  و  پیامبر  بزرگوارش،  بدین وسیله  هشداری  به بنی اسراییل  داده اند  تا  بدانند  در  آن  زمان  که  در  فلسطین اشغالی  به  فساد می پردازند، آخرین عذاب خدا فرا می رسد.

همچنین آیه ی 104 سوره ی اسراء و حدیث پیامبر (ص)، این نوید را به مسلمانان می دهند که فساد بزرگ بنی اسراییل و فرزند نامشروع آن یعنی فراماسونری در فلسطین اشغالی، در آخرالزمان به وقوع پیوسته و مسلمانان می توانند بعد از این واقعه، ظهور مولای خود (حضرت مهدی (عج)) و نابودی بنی اسراییل را انتظار داشته باشند.

یقیناً این نوید شادی بخش، نقش مهمی در ایستادگی و پایداری کشور های اسلامی دارد و آنان را امیدوار می کند که تا زمان ظهور حضرت قائم (عج)، سختی ها را به جان بخرند و از قدس شریف حفاظت نمایند و بعد از ظهور آن حضرت، به کمک ایشان ضربه ی نهایی را بر پیکره ی دستگاه ماسونی و صهیونیستی اسراییل وارد آورند.

 

6 – اشاره به دجال در روایات اسلامی و بیان ویژگی های وی.

پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه ی معصومین (ع)، در احادیث خود سخنان گهربار فراوانی را در باب دجال و بیان اوصاف او بیان کرده اند. معصومین (ع)  همواره از فتنه ی دجال به عنوان یکی از بزرگترین فتنه های تاریخ یاد کرده و مسلمانان را از افتادن در دام وی برحذر داشته اند و برای شناخته شدن دجال توسط مسلمانان، توصیفات و ویژگی های دجال را در روایات خود بیان کرده اند.

 از آن جا که ویژگی های فراماسونری با دجال انطباق زیادی دارد، می توان نتیجه  گرفت  که  معصومین (ع)  در  ضمن  روایات  خود،  مردم  را  از  افتادن  در  دام فتنه ی بزرگ فراماسونری برحذر داشته اند؛ اما متاسفانه بسیاری از کشورهای اسلامی به این روایات توجه نکرده و در دام فتنه ی بزرگ آمریکا و اسراییل و سایر کشور های ماسونی قرار گرفته اند.

اما خوشبختانه در احادیث مربوط به دجال آمده است که دجال توسط حضرت مهدی (عج) و یا به نیابت از ایشان به وسیله ی حضرت مسیح (ع) در آخرالزمان به قتل می رسد و این امید در  دل  مسلمانان  زنده  می شود  که  ان شاء الله فتنه ی بزرگ فراماسونری (دجال آخرالزمان) به زودی رفع خواهد شد و مسلمانان می توانند بعد از آن، زندگی خوب و خوشی داشته باشند.

علاوه بر این، معرفی خصوصیات دجال در روایات اسلامی، باعث می شود تا مسلمانان این جریان خبیث را (که احتمالاً همان فراماسونری است)، بشناسند و از فتنه ی بزرگ او ترس و ناامیدی در دل راه ندهند و با مشاهده ی خروج او (دجال) در آخرالزمان، در مقابل وی ایستادگی نموده و خود را از نظر اعتقادی، نظامی و ... برای ظهور حضرت  مهدی (عج)  آماده  کنند  تا  با  کمک  ایشان، ضربه ی نهایی را بر پیکره ی دجال ( فراماسونری) وارد نمایند. ان شاء الله که هر چه سریعتر، آن روز بزرگ فرا رسد.   

 

 

7 – پیشگویی قرآن در مورد آینده ی جهان و بشارت به صالحین و مستضعفین در مورد به دست گرفتن حکومت آن.

خداوند متعال در آیات قرآن کریم و نیز در سایر کتب آسمانی، ذکر کرده است که صالحین و مستضعفین جهان، حکومت آینده ی دنیا را در دست خواهند داشت.

در زیر، بخشی از این آیات نوید بخش را ملاحظه می فرمایید:

 

 

 

برخلاف، فراماسون ها که آینده ای  تیره  و  تاریک  و  دور از زیبایی های معنوی را  برای  مردم  جهان  فرض کرده، و در نظریات خود همچون نظریه ی فوکویاما، دنیای کنونی را دنیای آرمانی بشر معرفی نموده اند و انسان ها را از آینده ی درخشان تر ناامید کرده اند، خداوند در قرآن مجید، این امید را به بندگان صالح و مستضعف خود می دهد که آینده ای روشن در انتظار آنهاست؛ آینده ای که در آن هیچ شری وجود نخواهد داشت و عدل و داد بر انسان ها حکم خواهد راند. دنیایی که بشر در آن با تمام وجود به سمت زیبایی، پویایی، شادی و خیر و صلاح حرکت خواهد کرد.

آن زمان، هنگامی است که ولی خدا در زمین حکم می راند و انسان از خدای خویش و خداوند متعال از انسان، خشنود و راضی است. این وعده ای است که قطعاً محقق خواهد شد.

 

سخن آخر

در پایان این مقاله، پیش از هر چیز، خداوند متعال را شاکرم که این موقعیت را برای بنده ی ناچیز خود فراهم کرد تا قدمی هر چند کوچک در جهت خدمت به حضرت ولی عصر (عج)  بردارد  و  به  تبیین  دشمنی های  دجال  آخرالزمان  با  ولی مسلمین (عج) و امت اسلامی بپردازد.

مقاله ای که تقدیم حضورتان شد، حاصل یک تحقیق چند ماهه می باشد، که با هدف شناساندن چهره ی دجال احتمالی آخرالزمان، انجام شده است. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره گیری از منابع معتبر و حتی الامکان در دسترس، مطالبی پیرامون فراماسونری و شباهت آن با دجال ارایه شود؛

لازم به ذکر است که دسترسی خوانندگان عزیز به منابع، یکی از مهمترین اهدافی  بود که سعی شد تا به آن جامه ی عمل پوشانده شود؛ زیرا بعضی از مطالب مقاله، به قدری عجیب و باورنکردنی است که باور آن ها جز از طریق مشاهده ی منابع آن،  امکان پذیر نمی باشد.

در راستای تحقق هدف فوق، تلاش نمودیم تا اکثر منابع خود را از اخبار و مقالات سایت های معتبر و نیز از بین کتب الکترونیکی (E-Book) که به رایگان از طریق اینترنت قابل دسترسی است، انتخاب نماییم تا بدین وسیله، خوانندگان عزیز نیز بتوانند به منابع مذکور دسترسی داشته باشند.

اما نکته ی مهمی که باید ذکر کنیم، این است که همه ی مطالب موجود در منابع ذکر شده، از نظر ما قابل تأیید نیستند؛ زیرا بسیاری از این منابع، از بین سایت ها و کتب دشمنان اسلام انتخاب شده اند. در واقع با این حرکت، تلاش شده است تا از بین تناقضات و اعترافات این کتب و این سایت ها، حقانیت اسلام و خباثت های فراماسونری و همپیمانانش بیشتر آشکار شود؛ بنابراین بجز این قسمت ها، بقیه ی بخش های سایت ها و کتب مذکور، که عمدتاً نیز پر از مطالب غلط و غیر منطقی هستند، از نظر ما قابل اعتنا نمی باشند.

نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کنیم، این است که تطبیقی که از جانب ما صورت گرفته است، دیدگاه ما را نسبت  به  فراماسونری  و  دجال  بودن  آن  بیان می کند؛ بنابراین اگر این  تطبیق  درست  نباشد،  اشتباه  رخ  داده  از  جانب  ما می باشد و اشکالی بر روایات معصومین (ع) مترتب نیست. (البته ذکر این نکته ضروری است که  تطبیق  فراماسونری  بر  دجال،  با  گذشت  زمان  مشکلی  ایجاد نمی نماید و اشکال بقیه ی تطبیق ها را ندارد؛ زیرا همانگونه که در مقاله ذکر کردیم، فراماسونری عمر چند هزار ساله دارد و همچون یک انسان نیست که با گذشت چند سال فوت کند و تطبیق ارایه شده را نفی نماید.)

مسأله ی مهمی که باید به آن اشاره کنیم، این است که گرچه ما در این مقاله، بر طبق روایات اسلامی، فراماسونری را بر دجال تطبیق دادیم و مرگ آن را با توجه به احادیث، به دست حضرت مهدی (عج) دانستیم، اما این مطلب بدین معنا نیست که ما مسلمانان باید تا زمان ظهور ایشان، دست روی دست گذاشته و هیچ کاری نکنیم؛  بلکه بر عکس باید از تمام امکانات علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی خود برای مبارزه با فراماسونری بهره ببریم و در این کار از هیچ کوششی دریغ نورزیم تا بدین وسیله بتوانیم هیمنه ی فراماسونری را شکسته و قدرت آن را کاهش دهیم؛ این امر سبب می شود تا در زمان ظهور امام زمان (عج) با یک دشمن ضعیف تر و سست تر روبرو گردیم؛ در واقع انتظار حقیقی حضرت مهدی (عج) نیز این گونه است و این انتظار، مفهومی جز تلاش و کوشش ندارد.   

در پایان خاطر نشان  می شویم  که  مقاله ی  حاضر،  حاصل  تلاش  فراوان  در  یک برنامه ی فشرده و با محدودیت زمانی بوده است؛ بدین ترتیب امکان وجود نقایص و اشتباهات املایی، دستور زبان و ... در آن، بسیار است. بنابراین از همه ی برادران و خواهران ارجمند که به مطالعه ی مقاله می پردازند، خواهشمندیم تا با نظرات خود  ما را در رفع این کاستی ها یاری کنند و حتی مباحث و سرفصل هایی را نیز به مقاله ی حاضر، اضافه نمایند؛ امید است که با کمک یکدیگر و با یاری خداوند متعال، بتوانیم در مبارزه و جهاد با فراماسونری، گام های محکمی برداریم.

به امید ظهور منجی موعود، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج)

                                                      

                                                                     کاری از: خادم الامام (عج)

 

 

ضمیمه 

به دلیل رفع برخی شبهات درباره ی عقاید فراماسونری، در اینجا مجدداً به توضیح درباره ی اهم عقاید این گروه می پردازیم تا ماهیت ضد دینی این جریان بیشتر مشخص شود:

گروه های فراماسونری برای این که حساسیت گروه های مذهبی را نسبت به خود کم کنند، در سخنان خود ابراز می دارند که آن ها نیز همانند  ادیان  آسمانی به یک  وجود  برتر  اعتقاد  دارند.  آن ها   این موجود   برتر    را   « معمار  بزرگ  کائنات »  (Great  Architect  of  the  Universe)   یا  « وجود اعلی »  (Supreme Being) می نامند.

 

بر خلاف ظاهر فریبنده ی عبارات فوق، هیچ کدام از آن ها به خداوند متعال ارتباطی ندارند؛ بلکه در دیدگاه منحرف ماسون ها،  این  « وجود برتر »  یا  « معمار بزرگ کائنات »،  همان « تعادل موجود در عالم خلقت » و یا « انرژی ایجاد کننده ی تعادل عالم خلقت » است، که این تفکر، بسیار شبیه به تفکر حاکم بر مکاتب الحادی همچون  مکتب  فکری  مصر  باستان  می باشد. شواهد  این  تفکر  کفر آمیز  ماسونی،  مطالبی  هستند  که  در  مجلات  ماسونی  مربوط به  بعضی  از  لژها  مشاهده می گردد:

 

«شما بنا به میل و اراده تان، روح و هوشتان، یا بر اساس درک و ایمانتان، می توانید خدا را با نام های طبیعت، قدر، قدرت یا قانون بخوانید. » (نشریه ی معمار سنان، شماره ی 54، ص 34)

 

« ثابت گردیده که خداوندی که همه چیز را به وجود آورده و کائنات را احاطه نموده، محققاً همان انرژی است. » (آ.گ.ا. ص 54)

 

« فراماسونری، مفهوم معمار بزرگ کائنات را با تکیه بر علوم امروزی و با استناد به کمال اعلی، تعریف و بدین صورت بیان داشته است: تمامی موجودات دنیا که از ذرات و اتم های معینی تشکیل شده اند، در مجموع انرژی مطلق را به وجود می آورند. با در نظر گرفتن اصل لایزالی ماده و انرژی، ثابت می گردد که در اثر فعل و انفعالات، چیزی از بین نمی رود و تغییرات ناشی از جابجایی اتم ها، ماهیت ظاهری دارد. فراماسونری این اصل و اساس را به عنوان دکترین، تز، عقیده و ایمان پذیرفته است. » (نشریه ی ماسون، شماره ی 5/82، سال 1971، ص 20)

 

« در طول تاریخ، انسان قدرت هایی را که نتوانسته است توضیح دهد، بنام طبیعت، معمار بزرگ کائنات، خدا، نامیده است. با توجه به سطح فرهنگ و دانش اجتماعی، و با عنایت بر شرایط سیاسی، تعریف کلمه ی خدا  متفاوت  بوده  است.  حدود  قدرت  خدایی  با  ظهور پاسخ های منطقی و معقول، رویدادهای معجزه گونه ی طبیعی، عقب نشینی نموده است. » (جلال لایق، تز نشریه ی معمار سنان، شماره ی 11 و 12، ص 7)

 

علاوه  بر  مطالب  مذکور،  مطالب  دیگر ی  نیز  در  مجلات  ماسونی  وجود  دارند  که  نشان می دهند  ماسون ها  هر  حقیقتی  را  که  از  دین  نشأت می گیرد (همچون  خدا، بقای روح و ...) را انکار می کنند. برای مثال، در بعضی از مجلات ماسونی پیرامون برخی از حقایق دینی چنین آمده است:

 

« بروز افکار  بقای ارواح،  به  اندازه ی  عقیده  بر  وجود خدا،  قدیمی و کهنه است. » (نشریه ی معمار سنان، شماره ی 24، ص 32)

 

« اعتقاد به بقای روح، فرو رفتن در اوهام و تخیلات است. » (نشریه ی ماسون، ماه اول 1975،ص 8)

 

قبول مسأله ی زندگی بعد از مرگ، توسط مرام ماسونی که مرامی خردگرا و اثباتی (راسیونالیست و پوزیتیویست) است، امکان پذیر نمی باشد. » (تحقیق سی امین درجه، دکتر ایشینداغ، ص 39)

 

« صدای اذان که از ردیف مساجد بلند می شود، مگر غیر از صدای الصلوة است  که می گوید: من زنده ام، نمرده ام و نخواهم مرد؟ این بانگ تخدیر کننده ی افکار و اذهان روشنفکران، برای ما به منزله ی فریادی است که وظیفه ی روشنگری ما را به ما یادآوری و اخطار می کند. » (خاطرات دکتر حیدر علی کرمن، استاد اعظم نشریه ی محفل وحدت، سال 1949، شماره ی 1، صفحه ی 10)

 

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، فراماسونری دشمنی آشکاری با ادیان الهی و به خصوص  اسلام  دارد  و  مخالف  حقایقی  چون  خدا، آخرت،  بهشت،  جهنم،  وحی،  پیامبران و ... است. این تشکیلات فاسد برای این که بتواند بقای خود را تضمین نماید، عقیده ی انحرافی خود را درباره ی  قدرت  برتر  انرژی  و  ماده،  در قالب الفاظ  فریبنده ای چون « وجود اعلی » (Supreme Being) یا « معمار بزرگ کائنات » (Great Architect of the Universe) بیان می نماید.

 

بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که هنگامی که یک ماسون از عقیده ی خود به   « وجود اعلی »  یا « معمار بزرگ کائنات » سخن می گوید، مقصود او، عقیده به خداوند متعال نیست؛ بلکه منظور او، اعتقاد به برتری ماده و انرژی در جهان است. لذا در این زمینه، نباید فریب ماسون ها را خورد.

 

 

                                                                                                              

                                                                                                     پایان

 

 

تذکر: پی نوشت ها  و  منابع  را  می توانید  به  صورت  فرمت های  PDF  یا  Word  با  حجم  کم، از  آدرس  اینترنتی  زیر دانلود کنید:

 

http://www.zshare.net/download/4315435a6b8f1d                                     :PDF

 http://www.zshare.net/download/431549327c2a86                                     :Word    

 

(توجه: آدرس های اینترنتی موجود در پی نوشت ها و منابع را Copy کرده و آن ها را در بخش Address مرورگر اینترنتی خود، Paste نمایید. تنها با این کار می توانید به صفحه ی اینترنتی مذکور مراجعه نمایید و با کلیک کردن بر روی آدرس اینترنتی در صفحه ی PDF یا Word، نمی توانید وارد صفحه ی اینترنتی مربوط به آدرس مذکور شوید.)  

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد