ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

انتخابات اسرائیل 2009

انتخابات اسرائیل 2009


 


اسراییلی ها در حالی ده فوریه به پای صندوق های رأی می روند که ذهن جمعی ایشان به شدت مضطرب و نگران است و به شکل مناسب آمادگی اتخاذ تصمیمات مهم در زمینه این انتخابات را ندارد و این بالطبع خبر خوشایندی برای اسراییل و همسایگانش و آیندة عملیات صلح نیست.

رأی دهندگان اسراییلی تلاش خواهند کرد، حداقل به 3 سؤال ذیل جواب دهند:
- نتایج منفی جنگ غزه چه بازتابی بر اسراییل خواهد گذاشت؟
- دولت جدید آمریکا در سطح روابط آمریکا- اسراییل چه اهدافی را دنبال می کند؟

- از میان سه یا چهار سیاستمدار رقیب برای احراز پست نخست وزیری، کدام ارحج است و می توان به او اعتماد داشت تا آینده اسراییل را به وی سپرد؟

انتخابات اسرائیل 2009



اسراییلی ها در حالی ده فوریه به پای صندوق های رأی می روند که ذهن جمعی ایشان به شدت مضطرب و نگران است و به شکل مناسب آمادگی اتخاذ تصمیمات مهم در زمینه این انتخابات را ندارد و این بالطبع خبر خوشایندی برای اسراییل و همسایگانش و آیندة عملیات صلح نیست.

رأی دهندگان اسراییلی تلاش خواهند کرد، حداقل به 3 سؤال ذیل جواب دهند:
- نتایج منفی جنگ غزه چه بازتابی بر اسراییل خواهد گذاشت؟
- دولت جدید آمریکا در سطح روابط آمریکا- اسراییل چه اهدافی را دنبال می کند؟

- از میان سه یا چهار سیاستمدار رقیب برای احراز پست نخست وزیری، کدام ارحج است و می توان به او اعتماد داشت تا آینده اسراییل را به وی سپرد؟
با وجوی که اکثر جهانیان جنگ غزه را عملی جنایتکارانه علیه غیرنظامیان و شهروندان منزوی غزه تلقی می کنند، اما اسراییل با تأکید بر امواج قوم گرایی آن را توجیه کرد و آن را پیروزی و موفقیتی قومی بر شمرد. همچنین اسراییلی ها که بسان گذشته از رنج و مصایب فلسطینی ها خم به ابرو نمی آورند، از توان ارتش شان در سرکوب جامعه عربی خشنود و خوشحال شدند و بسیاری از آنها خواهان ادامه و اتمام این حملات تا غلبه بر جنبش «حماس» و «محو نوارغزه از نقشه» شدند.
جنگ، افزون بر نشان دادن دیوانگی و غرور اسراییل که از جمله خصوصیات مهم حاکم بر رابطه این رژیم با همسایگانش تلقی می شود، از نفرت عمیق اعراب اسراییل در تمام سطوح و گروههای جامعه(این رژیم) پرده برداشت، از جمله کسانی که که پیش از این به جناح چپ سیاسی و ادبی معروف بودند. بازتاب سیاسی این امر گرایش رأی دهندگان اسراییلی به راست بود.
این احتمال وجود دارد که صندوق های رأی موجب دو تغییر و تحول شوند. یک: حزب «لیکود» به رهبری بنیامین نتانیاهو پیش بیفتد که مخالف صلح و تأسیس دولتی فلسطینی است و بدین وسیله حزب میانه «کادیما» به ریاست تزیپی لیونی را پشت سر نهد که اهداف و مقاصد صلح آمیزی ندارد.
دو: حزب «اسراییل بیتنیو» (اسراییل خانه ماست) به ریاست اویگدور لیبرمن که حزبی ملی، تندرو و ناکام است، از این شانس برخوردار شود که جای حزب کار به ریاست ایهود باراک را بگیرد تا به سومین حزب در عرصة سیاسی اسراییل تبدیل شود.
هنگامی که حماسه قومی از تب و تاب بیفتد، به نظر می رسد، اسراییلی ها با واقعیت دردناکی مواجه شوند، این واقعیت که نتیجه جنگ برعکس خواست باراک و لیونی و ایهود اولمرت و نخست وزیر آینده است.
در آن زمان اسراییلی ها در خواهند یافت که این جنگ به جای غلبه بر «حماس» باعث تقویت قدرت جنبش و دادن مشروعیت به آن شده است. به نظر می رسد، این آشفتگی دیپلماتیک در اسراییل با برقراری تماس های احتمالی با رهبر فرانسه و اتحادیه اروپا و درخواست مذاکرة با واسطه با «جنبش حماس» همراه باشد که ممکن است در پی آن گفتگوی آمریکا با جنبش را به دنبال داشته باشد و این چیزی بود که جیمز بیکر، وزیر خارجه پیشین آمریکا و بسیاری از شخصیت های بانفوذ این کشور آن را به اوباما توصیه کرده بودند.
اینجاست که اسراییل به جای ادامه محاصره نوارغزه با فشارهای بزرگ و شدیدی جهت گشودن گذرگاهها مواجه خواهد شد و به جای واداشتن جنبش شکست خورده «حماس» به آزاد ساختن گیلاد شالیت، سرباز اسراییلی، این رژیم مجبور خواهد شد، با مبادلة او با حداقل هزار اسیر فلسطینی موافقت کند (البته با این شرط که اسراییل بپذیرد به جای رها کردن او به حال خود، بهای آزادیش را پرداخت کند).
به طور خلاصه باید گفت، به جای اینکه این جنگ عملیات صلح، را یکسره کند آنگونه که شهرک نشینان مقیم بر اراضی فلسطینی و قوم گرایان افراطی انتظار داشتند، برعکس تلاش های بین المللی را بر دست یافتن به را ه حلی جامع و کلان برای جنگ اعراب- اسراییل متمرکز کرد. افزون بر اینکه موجب عقب نشینی اسراییل از سایر مناطقی شد که در سال 1967 آنها را اشغال کرده بود.
موضوعی که سرزنش بسیاری برای مردان جنگ در اسراییل بوجود آورد، تغییر قابل توجه در رفتارها و سیاست های کاخ سفید است. اسراییلی ها باید با رئیس جمهوری جدید به تفاهم برسند که تلاش دارد، روابط کشورش با جهان عرب و جهان اسلام را به حالت عادی بازگرداند، روابطی که طی جنگ بوش پسر علیه عراق و حمایت کورکورانه اش از دو جنگ اسراییل در لبنان و نوارغزه و جنگ جهانی اش علیه تروریسم که میان هیچ چیز و هیچ کس تمایزی قائل نمی شد، و به آن به عنوان جنگی علیه اسلام نگریسته می شود، به سردی گراییده است.
اوباما طی مصاحبه ای که هفته گذشته با شبکه «العربیه» انجام داد، اعلام کرد: باید بگویم، آمریکا برای جهان اسلام گام خواهد برداشت و من با احترام با این جهان سخن خواهم گفت. من در خانواده ای بزرگ شدم که افراد مسلمان را در بر می گرفت و در کشوری مسلمان بزرگ شدم. وظیفه من در قبال جهان اسلام این است که بگویم، آمریکایی ها دشمن اسلام و این جهان نیستند» تاکنون هیچ رئیس جمهوری در آمریکا در مورد جهان اسلام چنین سخنانی را بر زبان نیاورده بود.
اوباما مشخصاً گفت که: «فکر می کنم، بتوان شاهد ولادت و زایش دولت فلسطینی یکپارچه ای باشیم. دولتی که به ملت خود اجازه نقل و انتقال آزادانه و برقراری روابط تجاری و بازرگانی با کشورهای دیگر و امضای قراردادهای تجاری را بدهد و بدین وسیله به ملتش کمک کند تا زندگی بهتری داشته باشند... تاکنون هیچ رئیس جمهوری در آمریکا یافت نشده بود که به سیاست های کنونی اسراییل و ادامة آنها توسط این رژیم انتقادهایی وارد کند.
جورج میچل، فرستادة اوباما به خاورمیانه و سناتور پیشین آمریکایی در حالی پای به این منطقه گذاشت که داعیه صلح و همزیستی مسالمت آمیز و دستیابی به تسویه اراضی را دارد. وی تلاش می کند، از نتایج انتخابات اسراییل که 10 فوریه انجام می شود، پیش بیفتد و رهبرانی که پس از انتخابات در اسراییل به قدرت برسند، باید خود را با این فضای سیاسی هماهنگ نمایند، فضایی که به نظر می رسد، شاهد تغییر و تحولات ریشه ای و عمیق بوده است.
سیاست های اسراییل، سیاست ها هرج و مرج طلبانه و تفرقه افکنانه است و این رهآورد نظام انتخاباتی است که بر نمایندگی نسبی در دولت استوار است که میراث بر جای مانده از گروهی از یهودیان مقیم فلسطین (قبل از سال 1948)؛ «یشوف»؛ است که پیش از شکل گیری اسراییل، هنگامی که فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا بود، آن را راهبرد خود قرار داده بودند تا و بیانگر خواست جمع کثیری از گروهها و افراد باشد. براساس این نظام، باید تعدادی کرسی هایی که هر لیست احراز می کند، مناسب با تعداد آرایی باشد که در انتخاب بر آنها دست یافته است و هر لیست اجازه دارد، حداقل با دست یافتن بر 2% آراء یک کرسی را در کنست احراز کند. این باعث ظهور بسیاری از احزاب کوچک خواهد شد که هر یک دارای گرایش و منافع خاص و احیاناً دیدگاههای تندرویی هستند.
برخلاف دموکراسی های غرب مانند انگلیس، فرانسه و آمریکا، هیچ یک از احزاب اسراییلی نمی توانند به تنهایی بر مسند قدرت قرار گیرند و هر یک از احزاب سوم یا چهارم سیاسی، چه لیکود یا کادیما یا حزب کار یا اسراییل بیتنا (اسراییل خانه ماست) باید با دیگر احزاب ائتلاف نمایند تا زمام امور را به دست گیرند. همچنین حزب باید به دنبال شرکایی میان مخالفشان یا احزاب کوچک مانند حزب «شاس» که حزبی مذهبی- قومی است و «تورات متحد» و «حزب میرتس» باشد و این جدای از احزاب عربی است که با مشکلات بسیاری مواجه هستند و فشارهای نژادپرستانه نتوانسته آنها را از مشارکت در انتخابات باز دارد.
به آسانی می توان دریافت که ائتلاف های سست و بی پایه چگونه می تواند، مانع آزادی عمل دولت های اسراییلی شود، بویژه هنگامی که موضوع با مسائلی چون گفتگو بر سر صلح ارتباط پیدا کند.
جورج میچل باید فکری به حال این وضعیت بحرانی کند: کشاندن اسراییل به میز مذاکرات و دستیابی به راه حل، نیازمند کفایت، تدبیر، اراده و فشار بسیار زیادی است، بویژه اگر بنیامین نتانیاهو ریاست دولت آینده اسراییل را بدست گیرد.
همه می توانند به راحتی دریابند، باراک اوباما برخلاف دیگر رؤسای جمهور پیش از خود، از ابتدای زمامداریش قصد کرده، فشارهای خود را بر دستیابی به صلح عربی- اسراییلی متمرکز کند، در حالی که از حمایت سیاسی داخلی درون آمریکا و ثبات شخصیتی در ادارة امور نیز برخوردار است. این در حالی است که اسراییل نیز تا حدود زیادی بر حمایت های آمریکا در امور مالی و نظامی و سیاسی متکی است و این اشتباه است که دولت جدید اسراییل بخواهد با این دولت مقابله نماید یا باعث عدم رضایت و خشنودیش شود.
و این بهترین و بزرگترین برگ برنده ایست که شاید بتواند، آینده این منطقه آشفته و بحرانی را سر و سامان دهد.

نویسنده : پاتریک سیل    منبع : القدس    مترجم : قبس زعفرانی 

منبع: موسسه تحقیقاتی ندا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد