ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

احمدی نژاد «برنده» است

گزارش تحلیلی/

احمدی نژاد «برنده» است

مقدمه:

برخی از کاندیداهای ناکام در این انتخابات، چنان استبعادی از خود نشان می دهند که هرکس در فضای سیاسی کشور نبوده باشد تصور می کند که معجزه ای رخ داده است که آنها رای نیاورده اند! اما حقیقت چیز دیگری است و واقعیت را در جای دیگری باید جستجو کرد...

احمدی نژاد در اعماق دل همان مردمی جای گرفته است که او را برگزیده اند، این را فاصله رای 11میلیونی وی می گوید؛ حتی با این وقایع دردناک اخیر که مشتی رجاله های در عطش قدرت از خود بروز دادند، یقینا محبوب قلوب اکثریت مطلق و بلارقیب تمام ایرانیان شده است

گزارش تحلیلی/

احمدی نژاد «برنده» است

مقدمه:

برخی از کاندیداهای ناکام در این انتخابات، چنان استبعادی از خود نشان می دهند که هرکس در فضای سیاسی کشور نبوده باشد تصور می کند که معجزه ای رخ داده است که آنها رای نیاورده اند! اما حقیقت چیز دیگری است و واقعیت را در جای دیگری باید جستجو کرد...

درسی از تاریخ

حال که به تعبیر آن فرزانه دوران، درس های تاریخ معاصر بحدی است که مطالعه آن برای جوانان و بویژه دانشجویان عزیز کشورمان از فرایض است، به تاریخ رجوع می کنیم تا نمی از یم حقایق فروخفته در آن را برای تنویر اذهان جوانان و دانشجویان عزیز به ارمغان آوریم.

ریشه ماجرا به نیمه دوم دهه هفتاد بر می گردد...

بعد از پیروزی غیر مترقبه کاندیدای مجمع روحانیون مبارز در انتخابات دوم خرداد 76 که حقیقتا نقطه عطفی در تاریخ جریانات خودی سیاسی کشور محسوب می شود، اطرافیان جناب اقای سید محمد خاتمی به عنوان کاندیدای منتخب، سعی نمودند تا با استفاده از فضای دوقطبی حادث شده، بیشترین استفاده را برای نهادینه سازی پیروزی دور از انتظارشان بکنند. [1]

این پیروزی اگرچه غیرمنتظره بود اما برایند رای مردم بود و مورد پذیرش تمام ملت واقع شد. بی شک نقش آقای ناطق نوری بعنوان کاندیدای رقیب نامزد برنده، در ارسال پیام تبریک به وی در پذیرش عمومی نامزد منتخب بی تاثیر نبود.

این حکایت رای مردم بود که با خلق شگفتی دیگر، نقطه عطفی در تاریخ فعالیت های سیاسی کشور فراهم آورد.

بعد از آن حادثه مجموعه وسیعی از رجال و نساء سیاسی! تحت عناوین متفاوت در فضای سیاسی کشور ظهور و بروز یافتند که فصل مشترک همه آنها در یک چیز خلاصه می شد: «اعلان مراسم ختم رقیبان و اینکه آنان که با ضرب شست مردم از عرصه قدرت به زیر کشیده شده اند حق حضور در صحنه های سیاسی را هم ندارند!»

از آن تاریخ به بعد، انحصارطلبی عجیبی در فضای سیاسی کشور حاکم شد و سنگین ترین شرایط زیست، در دولت برای مخالفان فکری جریان حاکم پدیدار شد.
گذر ایام بر سنگینی این فضا می افزود و «جناح برنده انتخابات دوم خرداد 76» با استفاده از بستر «قدرت عالیه دولتی» که در اختیار گرفته بودند، به فجیع ترین وضع به «حذف سیاسی» رقیبان دیروز خود همت گماشتند و در این راه به هرکس که گمانی برای تاثیرگذاری وی در جناح رقیبشان می بردند، رحم نکردند و بی سابقه ترین تهمت ها  و جنایات را به وی نسبت دادند.

ماجرای «عالیجنابان» رنگارنگ سرخپوش و ... توسط اکبر گنجی- از عناصر محوری جناح برنده- طرح شد و اتهام قتل هایی که  در تاریخ سیاسی کشور به «قتل های  زنجیره ای» معروف شد، ازجمله این اتهامات بود که به شخصیت بزرگواری که این روزها در مخالفت با احمدی نژاد از همسویی علنی با همان افراد اتهام زننده دریغ نمی کند، زده شد و چنان بلایی بر سر وی آوردند که در اقدامی بی سابقه در تاریخ انتخابات ایران، علنا آرای وی را در حوزه انتخابیه تهران در مجلس ششم به شکل بی شرمانه ای خوردند! و نمایندگان مجلس ششم تهران – که تایید انتخابات آن بدلیل حجم بالای مغایرت آرای اعلام شده از سوی تاجزاده- بعنوان متولی وقت ستاد انتخابات کشور در وزارت کشور خاتمی- با موجودی آرای واقعی صندوق های تهران، برای شورای نگهبان غیر ممکن می نمود! با حکم رهبری به مجلس راه یافتند.

تکرار تاریخ یا تاریخ تکراری!

بگذریم از اینکه همان کاندیدای رقیب جناب خاتمی در آن انتخابات (آقای ناطق نوری) به همراه بسیاری از «راست»ی‌های آن روزگار مثل حسن روحانی و ...  اینک در همان صف و در میان همان افراد برای شکست دکتر احمدی نژاد فعالیت دارند، اما یقینا به جرات می توان گفت که یکی از دلایل شکست آقای ناطق در آن انتخابات «طرفداری مطلق وی از دولت آقای هاشمی رفسنجانی» بود به گونه ای که آقای خاتمی بعنوان کاندیدای رقیب ناطق نوری، عمده رای خود را مرهون «نقد دولت هاشمی» بوده است؛ این نکته ظریف «فصل مشترک» کاندیدای برنده انتخابات سوم تیر 84 و بیست و دوم خرداد 88 نیز هست.

نوشتار اخیر درصدد واکاوی علل این حوادث هم نیست، همچنین این نوشته بدنبال بررسی دلایل و چرایی اقبال همیشگی مردمی به فرد نقد کننده دولت آقای هاشمی نیست، لیکن اگرچه درک این حقیقت و فهم چرایی این «اتفاقات چندین بار تکرار شده در فضای انتخاباتی ایران» پاسخی روشن و صریح به عنوان یکی از علت های رای بالای امروزین دکتر احمدی نژاد خواهد داد، اما این نوشتار، بدنبال شاهد مثالی برای حوادث امروزی است.

هدف از این بازخوانی یک مقطع مهم از تاریخ میهن این بود که به رجال کنونی سیاسی که بواسطه این «رجلیت سیاسی» استعداد تایید صلاحیت از شورای محترم نگهبان را یافته اند یادآوری نماییم که روزگار، فراز و نشیب بسیاری دارد و نباید با یک شکست ولو بسیار سنگین، عنان از کف نهند و به «خط خروج» ره زنند!
چرا احمدی نژاد رای آورد؟

همانگونه که در صدر این نوشته بدان اشاره رفت حقیقت رای آوری بالای احمدی نژاد، ریشه در واقعیتی دیگر دارد، واقعیتی که چشم بستن بر روی آن، با هر هدفی که صورت گرفته باشد، ذات آن را تغییر نخواهد داد، و باصطلاح  درحکم پاک کردن صورت مساله خواهد بود. آن واقعیت را از مدت ها پیش می شد به عیان دید و بخوبی آن را فهم کرد.

خوابیدن یا به خواب زدن؟!

متاسفانه عده ای از عناصر فرصت طلب(یا همان نان به نرخ روزخورهای رایج در ادبیات فارسی) اطرافیان یکی از «شیوخ سیاسی» را چنان مشوش کرده بودند که آن بنده خدا، حتی خودش هم باور کرده بود که «خواب وی» نتیجه دور قبل را برهم زده است! خوابی که چهار سال تمام ایشان را از درک حقیقت «تغییر گفتمان» و «ذائقه گفتمانی» مردم عاجز کرده بود.

این حقیقت، چنان واضح بود که دیگر کاندیدای هم خط وی در این انتخابات، از انتساب صریح خود به آن «گفتمان منسوخ» ، شدیدا امتناع می نمود و از اطلاق «لفظ معروف بیانگر انتساب وی به آن جریان سیاسی» اکراه داشت، درصورتیکه در خفا با همان افرادی که آن گفتمان مزبور را به مسلخ بردند سر و سری بهم زده بود اما از ترس واکنش مردم، سعی در کتمان آن داشت! روایت آن کاندیدای محترم، حکایت آن کبکی بود که به خیال خود برای گریز از دیده شدن، سرش را در برف فرو برده بود! لیکن افسوس و صد دریغ از نافهمی بعضی قیم مابان از میزان فهم و تیزبینی بی مثال مردم!

«دکتری در پستوی اندیشه های منسوخ قومی؛ تقلب کجا صورت می گیرد»

عبارت فوق اصلا توهین نیست، وصف حال جماعتی است که خود را دارای دکترای کذایی «علوم سیاسی» می دانند واز پذیرش نتایج قانونی  انتخاب آگاهانه مردم، سرباز می زنند و آن را  صرفا بخاطر اینکه  «بر مذاقشان خوش نیست » پوپولیستی می نامند! واعجبا درست در موقعی که زمین و زمان را از شایعه تقلب در انتخابات پر کرده بودند و از ارائه حتی یک برگ سند و دلیل بازمانده بودند به فهم و شعور مردم توهین می کردند.

دقت در دلائل تقلب از زبان یک «خانمی» که خیلی ها بخاطر مسائل مطروحه درباره «مدرک دکترای بدون فوق لیسانسش از یک دانشگاه شناخته شده ، دیگر او را می شناسند» عیار مدرک تحصیلی، اعتبار دانشگاه محل تحصیل وی و خیلی چیزهای دیگر را نمایان می سازد. شگفتا که نهایت استدلال یک دکترای! علوم سیاسی برای تقلبی خواندن یک حماسه ملی، رای ندادن قومیت ها به هم قومی خود بود!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

براستی مردم خود بهترین قضاوت را خواهند داشت که تقلب در کجا صورت گرفته یا می گیرد، در گزینش رئیس جمهوری با حضور هزاران ناظر مردمی در پای صندوق های رای، یا در گزینش دانشجوی دکترا در دانشگاهی که به هیچ مرجع مردمی یا حکومتی برای مدیریت چندین ده ساله اش پاسخگو نیست؟!

چرا احمدی نژاد برنده است؟

بهر حال احمدی نژاد برنده است چه در این انتخابات موفق می شد جواب ناجوانمردانه ترین تخریب های باندهای سازمان یافته فساد رابدهد و با مجاب کردن افکار عمومی، رای اعتماد مجدد ملت را بگیرد یا اینکه حتی اگر توان پاسخ به حجم بالای تخریب ها را به تنهایی نمی داشت و به حکم قانون از صحنه کنار می کشید.
 او برنده است چراکه موفق شد گفتمانی را در کشور حاکم کند که به «گفتمان انقلاب و رهبری» کاملا نزدیک بود، نزدیکتر از خیلی از کسانی که دوستی پنجاه ساله با رهبری داشتند!

او گفتمانی را در کشور رواج داد که معتقد است ظواهر و شعائر مذهبی رای سوز نیست؛ بلکه رای ساز است. امری که برای خیلی از مدعیان امروز نماد های سبز دینی در دوران «استحاله طلبان» پذیرفتنی نبود.

مردم به خوبی به یاد دارند که چگونه در فضای بعد از دوم خرداد، نماد های دینی، مورد استهزا قرار می گرفتند و «حتی لباس و جامه روحانیت»-که یادگار نبوی است- دستمایه کاریکاتور نویسان هم سلک با سران جبهه تجدیدنظرطلبی  واقع می شد.

این اتفاق چنان فضایی را ایجاد کرده بود که اکثر کاندیداهای روحانی جبهه موسوم به دوم خرداد نیز عکس های تبلیغاتی کاندیداتوری خود را از نمایی چنان بسته و نزدیک می گرفتند که عمامه آنان مشخص نباشد! در مناظرات اخیر کاندیداها نیز رسوبات این «تفکر کج» کاملا عیان بود، آنجا که «شیخ اصلاحات» باور داشت که با نام بردن از شخصیت رکینی چون علامه مصباح یزدی و انتساب دکتر احمدی نژاد به ایشان، از آرای احمدی نژاد کاسته خواهد شد! امروزه نیزکثرت همین محاسبات غلط، در اردوگاه استحاله طلبان به کرات به چشم می خورد و نهایتا موجبات زحمت دوستان و دلسوزان انقلاب را فراهم می آورد «و عرض محاسبه کنندگان آن جبهه را می برد».

احمدی نژاد برنده است چون موفق شد «پر مدعا ترین رقیب خود» در انتخابات را هم وادار کند که برخلاف تمام شعارهای اطرافیان خود در دوران دوم خرداد، از نمادی دینی استفاده کند.

احمدی نژاد برنده است چون موفق شد نادرستی این گفتمان «دین ستیز» که مدعی گریز مردم از دین بود را  به اثبات برساند و علاقه مردم را به شعائر مذهبی به کرات نشان دهد. شعار معروف «عجل لولیک الفرج» وی هرگز فراموش نشد و در کوران سنگین ترین اتهاماتی که تنها به دلیل برخورداری یک استاد دانشگاه، از وجهه دینی به وی وارد می شد( نظیر خرافی خواندن وی توسط تمامی رسانه های استحاله طلب)  از این «شعار حیاتی تشیع» دست برنداشت.

احمدی نژاد برنده است چون حاضر نشد بخاطر «مشتی رای» به تمام عقاید خود پشت پا بزند و وهابی ها و بهایی هاو ...  را تقدیس کند. امری که برخی بی شرمانه و ذلیلانه در التماس« قدرتی گذرا» بدان دست یازیدند و تا بدان جا رفتند که ولایت مندرج در حدیث احیاگرانه «غدیر خم» را تحریف معنایی کردند! عده ای دیگر از همان جماعت، برخلاف تمامی آموزه های دینی -که خود از صدقه سر آن آموزه ها به «نان و نوایی» رسیده اند- بدعتی در احکام مترقی دین اسلام عزیز در باب زنان، فرق ضاله و اجرای حدود و ... ساختند و پرداختند.

احمدی نژاد برنده است چون عیار و میزان سواد متهمان اخذ رشوه های کلان از شهرام جزایری ها راکه اعمال خلاف خود را تحت پوشش دینی «وجوهات» توجیه می کردند (و چه جنایتی که درحق میلیون ها انسان معتقد به سلامت عاملان اخذ وجوهات روا می داشتند) را با یک سئوال پیش پا افتاده «صرف و نحو عربی» مشخص کرده بود.

احمدی نژاد برنده است چون هرگز با دشمنان قسم خورده این مملکت –که تاریخ سرفراز ایران از ذکر جنایات و خباثت های آن استعمارگران قدیم و جدید دل پرخونی دارد – هم پیاله نشد و چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن نه دشمن را تحسین کرد و نه دشمن او را تایید! حکایت انتقام گیری «روباه پیر» از احمدی نژاد در حین ایام تبلیغات انتخاباتی در قضیه ملوانان متجاوز انگلیسی و ورود آن دولت پلید به نفع یک «جریان سیاسی مطرود ملت» تا هماره تاریخ چونان لکه ننگی بر تارک آن رجاله ها خواهد ماند.

احمدی نژاد برنده است چون برای انتخاب مجدد خویش از اجرای برنامه های استراتژیک حیاتی کشور - که دولت های قبلی از ترس ریزش آرای خود به آن دست نزده بودند- هیچ واهمه ای نداشت چون می دانست که مردم ما صداقت او را در دلسوزی برای وطن می دانند و بالاتر آنکه باور داشت که مردم ما می فهمند.

احمدی نژاد در اعماق دل همان مردمی جای گرفته است که او را برگزیده اند، این را فاصله 11میلیونی وی می گوید. حتی با این وقایع دردناک اخیر که مشتی رجاله های در عطش قدرت از خود بروز دادند، یقینا محبوب قلوب اکثریت مطلق و بلارقیب تمام ایرانیان شده است؛ اگر برخی ها باور ندارند می توانند به انتخابات مجددی که سه بار تکرار شده بنگرند که چگونه بطور مستمر، از رای رقبای وی کاسته شده و به آرای وی افزوده شده است:

رای 6میلیونی دور اول سال 84 وی به 17 میلیون در دور دوم همان سال رسید و اینک پس از 4سال شبانه روز تخریب وی از سوی جبهه ای که در طی این چهار سال «نخوابیده بودند و خود را به خواب زده بودند» آرای وی به بیش از 24میلیون رسیده است. این درحالی است که افرادی که با دروغ 4ساله «خواب کذایی» خود، به خیالشان مردم را به خواب می زدند؛ میلیون ها رای از دست داده اند.

بی شک اگر خبری را که روزنامه اعتماد ملی در فردای روز اعلام نتایج رای گیری دور دهم انتخابات ریاست جمهوری (دال بر آرای 5.3 میلیونی جناب کروبی در دور قبل ) اعلام کرد را 4 سال پیش، «بجای خود را به خواب زدن» از طرف برخی ها پذیرفته شده بود؛ همان جماعت، اینک دچار «توهم استغنا» نمی شدند و شوک سنگین 22خرداد را دریافت نمی کردند.

به عنوان یک «فرزند آذربایجان» آرزو می کنم، ایکاش از این تجربه تلخ، آن ها که بی هیچ سابقه حضور در «عرصه انتخاب شدن از سوی مردم» در انتخابات اخیر حاضر شده بودند؛  استفاده کنند تا حداقل در انتخابات آتی، رویی برای حضور در جمع مردم داشته باشند. ای کاش!

________________________________________
[1] محض اطلاع خوانندگان محترم بعرض می رساند که این اتفاق چنان برای این افراد- که بعدها نام خود را از «خط امامی» به «دوم خردادی» تغییر دادند- غیر منتظره بود که حتی برخی چهره های سرشناس آن روزگار «مجمع روحانیون مبارز» که اینک دست برقضا در طیف مخالف داخلی آنان در درون همان جبهه، یعنی حزب اعتماد ملی فعالیت می کند نیز در مراسم سخنرانی خود در سه روز مانده به دوم خرداد هفتاد و شش در «مجتمع آموزش عالی اردبیل» که اینک به نام «دانشگاه محقق اردبیلی» معروف است در جواب پرسش بنده – که آن روزها در آن دانشگاه تحصیل می کردم- درباره «ایده آل ترین وضعیتی که در انتخابات دوم خرداد منتظر آنید» پاسخ دادند که «ما فکر می کنیم انتخابات به دور دوم کشیده می شود و نهایتا در دور دوم، طرفداران دو کاندیدای حذف شده دیگر(آن ایام) یعنی حجه الاسلام ری شهری و مرحوم زواره ای  به کاندیدای ما (سید محمد خاتمی) رای می دهند و در رقابتی تنگاتنگ! خاتمی برنده می شود»

احمدی نژاد در اعماق دل همان مردمی جای گرفته است که او را برگزیده اند، این را فاصله رای 11میلیونی وی می گوید؛ حتی با این وقایع دردناک اخیر که مشتی رجاله های در عطش قدرت از خود بروز دادند، یقینا محبوب قلوب اکثریت مطلق و بلارقیب تمام ایرانیان شده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد