ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

ایمان نیوز

سیاست بین الملل - فرقه شناسی - مهدویت

اصولگرایی را از بهشتی بیاموزیم

اصولگرایی را از بهشتی بیاموزیم 

محله لومبان اصفهان، زادگاه فرزندی شد که هم «حسینی» بود و هم «بهشتی». سید محمد، چهار بهار، از عمرش گذشته بود که به مکتب­خانه رفت، اما خیلی زود رشد کرد و فقط 12 سال داشت که دانش آموز دبیرستان سعدی شد.

امروزهم صدای سیدمحمد حسینی بهشتی با آن طنین نافذ و دلنشینش هنوز هم در گوش و جان تازه است؛ «من تلخی برخورد صادقانه را بر ‏شیرینی رفتار مجامله آمیز و منافقانه ترجیح می‌دهم».

اصولگرایی را از بهشتی بیاموزیم 

محله لومبان اصفهان، زادگاه فرزندی شد که هم «حسینی» بود و هم «بهشتی». سید محمد، چهار بهار، از عمرش گذشته بود که به مکتب­خانه رفت، اما خیلی زود رشد کرد و فقط 12 سال داشت که دانش آموز دبیرستان سعدی شد.

کم کم شوق و اشتیاق مدرسه علمیه صدر، وجودش را گرفت. سید محمد در حالی که فقط 14 سالش بود، شده بود طلبه علوم دینی. چهار سال که گذشت، سید تشنه علم، به دریای حوزه قم پا نهاد اما درس کلاسیکش را هم از یاد نبرد.

سال 1327 شمسی دیپلم ادبی گرفت و در سال 1330 هم در رشته فلسفه از دانشگاه تهران لیسانس گرفت.

خودش را برای اعزام به خارج آماده می­کرد؛ یعنی می خواست از بورس اعزام استفاده کند که یک حادثه نظرش را عوض کرد. ازاین رو ماند همین جا و رفت سراغ آموزش و پرورش حالا دیگر سید دبیر شده بود؛ یک روحانی که زبان انگلیسی تدریس می کرد!

مدرسه دین­ودانش به سبک جدید برای دانش­آموزان قمی و مدرسه علمیه حقانی برای طلاب، از طرح هایی بودند که سید را به هدفش نزدیک می کردند. تدریس و تأسیس مدرسه، مانع تحصیلات وی نبود. سال 39، او از پایان نامه دکتری خود با عنوان «خدا در قرآن» در رشته فلسفه دفاع کرد.

شروع مبارزات برای خیلی از شاگردان امام، فصل جدیدی در زندگی بود. سید هم که از مهره­های اصلی به حساب می­آمد به فعالیت پرداخت اما از سال 44 تا 49 در ایران نبود، چون در مرکز اسلامی هامبورگ مدیریت آنجا را بر عهده داشت.

بعد از بازگشت به میهن، دوباره رفت سراغ آموزش و پرورش؛ اما این بار به تألیف کتاب­های دینی پرداخت. مبارزات که اوج گرفت و امام به فرانسه رفت، سید هم به پاریس رفت و فرمان تشکیل شورای انقلاب را از امام گرفت.

انقلاب که پیروز شد، مجلس خبرگان قانون اساسی را با درایتی مثال زدنی اداره کرد؛ دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود و به فرمان امام، رییس دیوان عالی کشور شد. آخرین برگ دفتر زندگانی اش این بود که: «بهشتی مظلوم زیست؛ مظلوم مرد و خار چشم دشمنان بود».

اینک اما پس ازگذشت سالها از هجرت مظلومانه اش باید بدانیم که بهشتی فقط یک نام نیست که هر سال در هفتم تیر از او تجلیل کنیم و او را بستاییم، بلکه یک فرهنگ و قاموس است. فرهنگی که در ‏لحظه، لحظه سرافرازی این ملت نقش دارد و در صحنه، صحنه این انقلاب حضوری برجسته دارد. ‏

مهمتر هم این که مکتب بهشتی چون خونی تازه و جوشان در شریانهای پیکره حیات معنوی این نهضت حسینی، جاری است هر چند که در زمان حیات ‏نورانی‌اش بدترین تهمت‌ها را علیه او روا می‌داشتند‎ !‎

 

امروزهم صدای سیدمحمد حسینی بهشتی با آن طنین نافذ و دلنشینش هنوز هم در گوش و جان تازه است؛ «من تلخی برخورد صادقانه را بر ‏شیرینی رفتار مجامله آمیز و منافقانه ترجیح می‌دهم». او نه فقط در حرف وشعار که در عمل ثابت کرد که یک انقلابی اصولگرا است آنجا که حساب خود را با احزاب و ‏گروهک‌های سیاست زده و قدرت محور جدا کرد و گفت «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت». سازمان مجاهدین خلق و دفتر ‏هماهنگی بنی صدر و مطبوعات و جریان‌های همسو که بعدها از آغوش رژیم‌های صدام، آمریکا، فرانسه و اسراییل سر درآوردند، می‌گفتند ‏او هم مرتجع است و هم لیبرال! می‌گفتند حامی سرمایه داری است، آدم آمریکاست. اما او در دفاع از ملت انقلابی و مظلوم خویش با ‏همان صدای دلنشین و نافذش گفته بود آقای ریگان! بشنو صدای ملت ایران را...‌ای آمریکا، از ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت ‏بمیر‎.‎

با این وجود جای تعجبی هم نداشت که هم مغضوب منافقین التقاطی شود که تاب مرزبندی و روشنگری‌های او را نداشتند، هم منفور قدرت پرستان و سیاست زدگان که نرخ ‏و بازار و مشروعیتشان را برهم زده بود و هم مورد کینه لیبرال سرمایه داری حاکم در آمریکا که بهشتی را خار چشم و سد راه می‌یافت

آنچه امروز برای ما مهم است این که بدانیم وآگاه باشیم که بهشتی شخص نیست، شخصیت و تراز است؛ تراز جبهه بزرگ اصولگرایی (تمام اصحاب انقلاب) در برابر جبهه ‏ماتریالیسم و جریان سکولار‌ـ‌ لیبرال. بهشتی تکلیفش با ولایت، دیانت، عدالت، خدمتگزاری به مردم و استکبار روشن بود.پس از رفتن او این سوال باقی است که آیا همه ‏اصحاب انقلاب هم تکلیفشان روشن است؟!

امروزهم صدای سیدمحمد حسینی بهشتی با آن طنین نافذ و دلنشینش هنوز هم در گوش و جان تازه است؛ «من تلخی برخورد صادقانه را بر ‏شیرینی رفتار مجامله آمیز و منافقانه ترجیح می‌دهم».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد