چه عواملی زمینه ساز گرایش به سکولاریسم در جهان غرب شد؟
|
سرویس اندیشه - سکولاریسم زاییده و پرورش یافته علل و عوامل متعددی است. بذر نخستین این گرایش را در اندیشههای مسیحی و بستر رشد و باروری آن را در جهان غرب میتوان جستجو نمود. به عبارت دیگر سکولاریسم، مسیحی زاد و غربپرور است. استاد علامه جعفری میگوید: «برخی از اندیشمندان برآنند که نمیتوان تمایز بین حکومت و دین را ناشی از مسیحیت دانست، لیکن مسؤولیت عمده بر دوش مسیحیت میباشد.» مجموعه عوامل تأثیرگذار در پیدایش این پدیده را در سه گروه میتوان دستهبندی کرد: 1. عقاید و مشکلات کلامی مسیحیت 2.سلوک و رفتار ارباب کلیسا 3.عوامل خارجی (بروندینی و فراکلیسایی). برخی از اندیشمندان برآنند که نمیتوان تمایز بین حکومت و دین را ناشی از مسیحیت دانست، لیکن مسؤولیت عمده بر دوش مسیحیت میباشد. |
چه عواملی زمینه ساز گرایش به سکولاریسم در جهان غرب شد؟ |
سرویس اندیشه - سکولاریسم زاییده و پرورش یافته علل و عوامل متعددی است. بذر نخستین این گرایش را در اندیشههای مسیحی و بستر رشد و باروری آن را در جهان غرب میتوان جستجو نمود. به عبارت دیگر سکولاریسم، مسیحی زاد و غربپرور است. استاد علامه جعفری میگوید: «برخی از اندیشمندان برآنند که نمیتوان تمایز بین حکومت و دین را ناشی از مسیحیت دانست، لیکن مسؤولیت عمده بر دوش مسیحیت میباشد.» مجموعه عوامل تأثیرگذار در پیدایش این پدیده را در سه گروه میتوان دستهبندی کرد: 1. عقاید و مشکلات کلامی مسیحیت 2.سلوک و رفتار ارباب کلیسا 3.عوامل خارجی (بروندینی و فراکلیسایی). عقاید و مشکلات کلامی مسیحیت 1. نارسایی و خردستیزی خداشناسی مسیحیت به ویژه آموزه تثلیث توجیه اعتقاد به خدای سهگانه مستقل (خدای پدر، خدای پسر، خدای حیات یا روحالقدس) در عین شعار توحید و یکتاپرستی، یکی از بزرگترین مشکلات در الهیات مسیحی است. وجود چنین آموزه تناقضآمیزی دربنیادیترین اعتقاد دینی، متفکران مسیحی را به تکاپوی دشواری واداشته و توجیهات فراوانی برای آن دست و پا کردهاند، لیکن هیچ یک از این تلاشها تاکنون کامیاب نبوده است، لاجرم الهیون مسیحی را بر آن داشته که عقل را از ورود در این گونه مسایل پرهیز دهند و به تفکیک بین قلمرو عقل و ایمان فتوا داده و ایمان را در برابر تعقل قرار دهند. چنین تفکیکی به طور طبیعی راه گشای عرفی کردن امور زندگانی و خارج کردن دین از عرصه حیات دنیوی است. 2. التقاط و آمیختگی عقاید دینی با اندیشههای بشری و قرار گرفتن نظریات علمی کهنه و منسوخ در جایگاه عقاید و باورداشتهای دینی. نمونههایی از این دست عبارت است از هیأت بطلمیوسی که زمین مرکز انگار بوده و بر آن است که خورشید بر گرد زمین در گردش است. وجود امثال این آموزهها در منابع دینی و بطلان آنها از طریق دانش جدید، در جهت بیاعتمادی به نصوص دینی مسیحی و گرایش به دانش تجربی تأثیر بسزایی داشته است. 3. عدم دسترسی به متن وحی و خدشهدار شدن وثاقت متون مقدس. در مسیحیت برخلاف اسلام، متن وحی و کلام الهی در دسترس انسانها نیست. کتب مقدس نگاشتههایی بشری و تجربههای دینی دهها انسان خطاپذیر در طی چندین قرن است که در دهها کتاب گرد آمده، بدون آنکه بسیاری از نویسندگان آن شناخته شده و یا از وثوِق و اعتبار بالایی برخوردار باشند. "توماس میشل" کشیش و استاد الهیات مسیحی مینویسد: «مسیحیان معتقدند که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلفانی بشری نوشته است. مؤلفان بشری کتاب مقدس، هر یک در عصری خاص میزیسته و به رنگ زمان خود درآمده بودهاند. به عقیده همه مسیحیان، اصل پیام از خدا آمده و در نتیجه حق است؛ اما شکل پیام تنها به خدا مربوط نمیشود، بلکه به عامل بشری نیز ارتباط پیدا میکند. این عامل بشری نویسنده کتاب است که مانند همه مردم محدود و در معرض خطاست. گاهی این نویسنده بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزی دارد که اثر آن در متن کتاب باقی میماند.» با توجه به آنچه گذشت عصمت کتاب مقدس و اعتمادپذیری آن به سستی گراییده و آن را در شمار دیگر مکتوبات بشری قرار میدهد. میشل در این زمینه اعتراف میکند که اکثر متفکران کاتولیک، ارتودوکس و پروتستان عصر حاضر عصمت لفظی کتاب مقدس را مردود میدانند. 4. خدا انگاری مسیح در نگرش مسیحی حضرت عیسی(ع) نه پیامبر، بلکه خداوند و پسر خداوند است. آنان برآنند که مسیح را دو ذاتاست، یکی ذات الهی و دیگری ذات انسانی. او در خداوندی با خدای پدر همسان است و در انسانیت با انسان همذات. در بعد خداوندی قبل از آغاز زمانها از خداوند ولادت یافت و در جنبه انسانی از مریم باکره متولد شد. او دو شخص نیست، بلکه یک شخص است و پسر خداست. این اعتقاد که «تجسم» یا «تجسد» نام دارد «حقیقت مرکزی ایمان مسیحی» قلمداد میشود. این اعتقاد از چنان تناقض آشکاری برخوردار است که مسیحیان خود اقرار نمودهاند: «اعتقاد به تجسم مشکل یکی شدن خدا یا انسان را پیش میکشد، یعنی ادغام شخصیت نامتناهی و سرمدی خدا با وجودی که متناهی و موقتی است.» 5. گناه ذاتی انسان در نگاه مسیحیت خطای آدم و حوا در خوردن از شجره ممنوعه باعث شد که آنان ذاتاً پلید و گنهکار گردند و بدین وسیله کل بشریت پلید گردید و انسان ذاتاً گنهکار است، از این رو خود نمیتواند دعوت الهی را اجابت کند. این دیدگاه از سویی نگرشی بدبینانه از انسان به دست میدهد و از دیگر سو همه انسانها را به علت خطای دو نفر، گنهکار و مورد خشم و غضب الهی معرفی میکند. چنین آموزهای آشکارا برخلاف عقل و مغایر با آموزههای همه انبیای الهی است. 6. ایجاد تعارض بین دانش و رستگاری به اعتقاد رسمی مسیحیت شجره ممنوعه که آدم و حوا به جرم خوردن آن از بهشت رانده شدند، و به تبع آن همه انسانها مورد خشم الهی قرار گرفته و گنهکار شدند، چیزی جز شجره معرفت و دانش نیک و بد نبوده است. «پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او را رستگار و مورد عنایت خود سازد، و آدم را امر نمود، چنین گفت: آنچه از درختان باغ خواهی بخور، اما مبادا که از درخت معرفت نیک و بدبخوری که هرگاه از آن بخوری خواهی مرد.» و در باب سوم میگوید که خداوند پس از تخلف آدم چنین گفت: «اکنون انسان مانند یکی از ما شده که نیک و بد راتمیز میدهد و اکنون است که دست دراز کند و از درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند. پس او را از بهشت عدن بیرون کرد...» بر اساس این آموزه جستجوی دانش و معرفت در تعارض با رستگاری و خلود انسان در بهشت است. به عبارت دیگر چنین وانمود میکند که یا باید رستگاری و بهشت را برگزید و یا در جستجوی دانش و معرفت برآمد. پس آنکه بهشت و رستگاری خواهد، باید از پیمودن طریق دانش و معرفت فاصله گیرد، و آنکه دانش و معرفت جوید، باید بهای سنگین خروج از بهشت و سعادت جاودان را تحمل نماید! استاد مطهری در این باره مینویسد: «بر اساس این برداشت همه وسوسهها وسوسه آگاهی است، پس شیطان وسوسهگر همان عقل است.» 7. خلأ تشریع و جدا انگاری قلمرو خدا و قیصر مسیحیت موجود نه تنها از شریعتی جامع و متناسب با اداره حیات اجتماعی بشر تهی است. بلکه اساساً دارای آموزههایی است که در طول تاریخ بیشترین تأثیر را در گرایش به سکولاریسم دارا بوده است. از جمله این آموزهها تفکیک بین قلمرو خدا و پادشاه است. در انجیل آمده است: «آنچه از آن قیصر است را به قیصر دهید و آنچه مال خداست را به خدا». 8. معصومانگاری پاپ اعتقاد به معصومیت پاپ از خطا که در شورای واتیکان تثبیت شد، بر اساس آن پاپ در مسند خود هنگام اظهارنظر در مسائل دینی به خودی خود از خطا مصون است و حتی نیاز به موافقت کلیسا ندارد. این انگاره برآمدهای چندی دارد، از جمله: الف) از نظر کلامی و الهیاتی جایگاه پاپ را برتر از کتاب مقدس مینشاند. زیرا چنانکه گفته آمد به اعتراف خود اندیشمندان مسیحی کتب مقدس وحی و املای لفظی پروردگار نیست، بلکه دارای مؤلفانی بشری است که تجربه وحیانی خود را در طی قرون متعدد همراه با تفاسیر و تعابیر بشری غیر معصومانه انگاشته و در این فرایند خطاهای آنان نیز بر کتاب مقدس تأثیر گذارده است. ب) موجب جزمانگاری و رسمیت و حجیت بلا منازع قرائت پاپ از دین میشود و هرگونه تفسیر و نگرشی دیگر حتی از سوی متخصصان، عالمان و اندیشمندان دینی را مردود میسازد. سیره ارباب کلیسا روش ارباب کلیسا چه در حوزه زندگی شخصی و چه در کنش اجتماعی، و به ویژه در برخورد با ارباب علم و دانش بیشترین تأثیر را در گریز از دین و حرکت به سوی سکولاریسم پدید آورد. 1. اقدام به کارهای خدایی چون گناه بخشی و بهشت فروشی خرید گناه و فروش بهشت در برابر دریافت وجه اقدام ناشایستی بود که در بیاعتبار ساختن وجهه کلیسا و نهادهای دینی تأثیر شگرفتی داشته است، این مسأله اگرچه به جهت بازخورد و پیامدهای منفی آن مورد تجدیدنظر قرار گرفت، ولی هم اکنون نیز کم و بیش ادامه دارد. نگارنده تاریخ ادیان مینویسد: «در سال 1354 شمسی در سفری به «ایتالیا» و توقفی سه روزه در "رم" به کلیسای "سنت پطرز" رفتم. بنای با شکوه کلیسا که یادگار قرنهای گذشته بود اعجابانگیز مینمود. در داخل کلیسا وضعی را مشاهده کردم که مبین خرید گناهان از سوی مقامات روحانی کلیسا بود؛ ...در تالار اصلی کلیسا مؤمنان در برابر کشیشهای گوناگون زانو زده و اعتراف میکردند. در گوشهای کیوسکهای ویژه گناهان قرار داشت در مقابل هر کیوسیکی یک کشیش بهشت فروش در انتظار مشتری بود. در این واقع پیرمردی به همراه همسر پیرش با عجله و شتاب به سوی کیوسک رفتند. گناهکاران در دو طرف کشیش قرار گرفتند. برای این که شرم و حیا مانع اعتراف به گناهان نشود، پردهای آویخته شد و اعتراف شروع شد. اما بسیار آهسته که دیگران نشنوند. اندکی بعد، پیرمرد و همسرش خوشحال و خندان خارج شدند. آنان ورقه ورود به بهشت را در دست داشتند...» 2. جزمگرایی و خشونت کلیسا هیچ اندیشهای مغایر با انگاشتههای رسمی خود را حتی در حوزه علوم طبیعی برنتافته و آن را ارتداد به حساب میآورد و مدعیانش را محکوم میساخت. از سوی دیگر ارباب کلیسا با ایجاد نوعی رژیم پلیسی خشن به کاوش و تجسس در برتافتههای ذهنی افراد برمی آمد، و پیش از آنکه کسی خود به اظهار عقایدش بپردازد مورد تعقیب بازپرسان عقاید (انگیزیتورها) قرار گرفته و با مشاهده اندک مخالفتی محکوم میشد. استاد مطهری به نقل از ویل دورانت مینویسد: «تعداد قربانیان ازسال 1480 تا 1488 یعنی در مدت 8 سال بالغ بر8800 تن سوخته و 96494 تن محکوم به مجازاتهای سنگین دیگر بوده است و از سال 1480 تا 1808 بالغ بر 31912تن سوخته 291450 تن محکوم به مجازاتهای سنگین تخمین زده شده است.» 3. ثروتانبازی و سستی اخلاقی تقوی، پرهیزکاری و دوری از دنیا پرستی پیشوایان و الگوی دینی نقش بالایی در حفظ ایمان تودهها دارد، و حرکت در جهت مغایر با آن سبب دینگریزی و بی اعتنایی به دین و معنویت خواهد شد. "ویل دورانت" مینویسد: اگر کشیشان زندگی پاک و مخلصانهای داشتند کلیسا ممکن بود احکام فوِق طبیعی تورات و سنن مسیحی را حفظ کند. اما بیشتر کشیشان رذایل و فضایل اخلاقی زمان را پذیرفتند...» همو در باب اشرافی گری کشیشان مینویسد: «یک بخش یک خدمتگر ساده دینی، معمولاً تحصیلات مختصری داشت. اما عادتاً زندگینمونهای داشت.» "مازوتچو" زندگی هرزه و کثیف کشیشان از اعتیاد به همجنسگرایی و... را نقل میکند او همچنین از فساد راهبههای مسیحی چنین میگوید: «آرتینو درباره راهبههای ونیز طوری سخن میگوید که نقل آن ممکن نیست.» عوامل خارجی 1. نزاع بر سر قدرت و توزیع ثروت در طول تاریخ نزاع و کشمشکهایی بین دستگاه پاپ و سلطنت وجود داشته است، این تنازع در دو حوزه بودهاست: الف. اینکه کدامیک از دو دستگاه یاد شده قدرت خود را مستقیماً از خدا میگیرد و میتواند دیگری را با خود هماهنگ سازد. این مسأله به تدریج به عقبنشینی دستگاه کلیسا و کاهش قدرت پاپ انجامید. ب. مخالفت با سرازیر شدن مالیاتها به سوی پاپ از نقاط مختلف امپراتوری مسیحی به تدریج زمینهساز پیدایش مفهوم ملت (Nation) و بینیازی جامعه مدنی و پیدایش فرضیه انحصار وظایف روحانی به امور دنیای دیگر انجامید. 2. جنگهای صلیبی جنگهای صلیبی در سال 964 با نامه تهدیدآمیز امپراطوری بیزانس به خلیفه مسلمین آغاز شد و حدود 196 سال به طول انجامید. گرچه اروپاییان در این تجاوز خود از نظر نظامی شکست خوردند، اما آشنایی آنان با فرهنگ و آداب و دانش طلایی و شکوفایی تمدن اسلامی بهرههای فراوانی برای آنان در پی داشت و زمینهساز رنسانس در تمدن مغرب زمین گردید. 3. پیدایش بوژوازی پیدایش طبقه پیشهور ـ حد فاصل بین فئودالها و بردگان ـ و سفرهای تجارتی این گروه در نقاط مختلف جهان دو دستاورد مهم داشت: 1. کسب ثروت 2. آشنایی با فرهنگ های مختلف و خروج از نظام بسته فکری پیشین، که به نوبه خود جامعه اروپا را به سمت نفی ارزشهای پیشین و خلق نظامی جدید با ارزشهای نو فرا میخواند. 4. اختراعات و اکتشافات علمی پیدایش نظریات جدید در شناخت طبیعت و ظهور دانشمندانی نظیر کوپرنیک، گالیله، کپلر، نیوتن و... جزمیات کلیسایی را سخت دچار تزلزل نموده و مرجعیت کلیسا و کتب مقدس در توصیف هستی را زیر سؤال برد. بدین سان جهان غرب گرفتار خلأ هویت بزرگی شد و بدون آنکه به درستی ریشههای بحران را شناسایی و درمان کند، ره به سوی مدرنیسم و سکولاریسم سپرد و نادانسته جهان را فراروی بحرانی بزرگ قرار داد. چکیده سکولاریسم مانند بسیاری از دیگر پدیدههای تاریخی در بستر فرهنگی، تاریخی و اجتماعی خود روییده و بالیده است. مهمترین عوامل تأثیرگذار در این رویکرد عواملی است که با مسیحیت و کلیسا ارتباط دارد. برخی از آموزههای مسیحی مستقیماً زاینده و پرورنده سکولاریسم است و برخی به طور غیرمستقیم، یعنی با ایجاد بیاعتمادی نسبت به آموزههای دینی. از طرف دیگر سیره ارباب کلیسا و تلاقی غربیها با فرهنگها و ملل دیگر زمینه گریز از سیطره کلیسا و ایجاد تمدن نوین در اروپا را تقویت میکرد. مجموع این عوامل به اضافه رشد اخلاقیات سودجویانه و دنیاپرستی بورژوایی، تحول اجتنابناپذیر جهان غرب را در عرصه اندیشه و تفکر به سوی سکولاریسم و در کنش اجتماعی بهسوی سکولاریزاسیون و منزوی ساختن دین و نهادهای دینی از جامعه هدایت کرد. برخی از اندیشمندان برآنند که نمیتوان تمایز بین حکومت و دین را ناشی از مسیحیت دانست، لیکن مسؤولیت عمده بر دوش مسیحیت میباشد. |