مقدمه
بحث مهدویت یکی از اساسیترین و زندهترین مباحثی است که در رهآورد عرفانی بزرگان اهل کشف و شهود، مورد توجه ویژه قرار گرفته و از این رو، معارف عمیقی دربارۀ آن مطرح کردهاند که بازگو نمودن آن میتواند، گذشته از تغذیۀ فکری و علمی و اعتقادی، به قلبها و جانها نورانیّت، حرارت، عشق، نشاط، تحرّک، پویایی، ایمان، استحکام، امید و هدایت ببخشد.
از آن جا که دربارۀ حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ با رویکرد عرفانی کمتر تحقیق شده است، به نظر میرسد، نشان دادن جلوهای از سیمای پُر فروغ آن حضرت(ع) در آینۀ عرفان اسلامی، برای همۀ تشنگان وادی انتظار، بخصوص نسل نواندیش جوان، مفید، آموزنده و آگاهیبخش باشد.
۱) حضرت مهدی(عج) و خلافت الهی
یکی از اساسیترین مسائل در بحث مهدویت، «خلافت الهی» است؛ زیرا مسئلۀ خلافت الهی در زمین که خدای سبحان در قرآن کریم (سورۀ مبارکۀ بقره؛ آیۀ شریفۀ۳۰) میفرماید: "...إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَةً..." (...من در زمین جانشینی خواهم گماشت...)، همچون داستان کشتی نوح و یا موسی و خضر ـ علیهم الاسلام ـ و مانند آنها نیست که یک قضیۀ شخصی بوده و سپری شده باشد، بلکه خلاف الهی یک فیض متّصل و فوز مستمر است که از اول با اندیشۀ دوام و انگیزۀ استمرار طرح شده؛ چنان که اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است. به این دلیل، یکی از نکتههایی که در عرفان اسلامی دربارۀ حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ مورد توجه قرار گرفته، «خلافت الهی» اوست.
مقدمه
بحث مهدویت یکی از اساسیترین و زندهترین مباحثی است که در رهآورد عرفانی بزرگان اهل کشف و شهود، مورد توجه ویژه قرار گرفته و از این رو، معارف عمیقی دربارۀ آن مطرح کردهاند که بازگو نمودن آن میتواند، گذشته از تغذیۀ فکری و علمی و اعتقادی، به قلبها و جانها نورانیّت، حرارت، عشق، نشاط، تحرّک، پویایی، ایمان، استحکام، امید و هدایت ببخشد.
از آن جا که دربارۀ حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ با رویکرد عرفانی کمتر تحقیق شده است، به نظر میرسد، نشان دادن جلوهای از سیمای پُر فروغ آن حضرت(ع) در آینۀ عرفان اسلامی، برای همۀ تشنگان وادی انتظار، بخصوص نسل نواندیش جوان، مفید، آموزنده و آگاهیبخش باشد.
۱) حضرت مهدی(عج) و خلافت الهی
یکی از اساسیترین مسائل در بحث مهدویت، «خلافت الهی» است؛ زیرا مسئلۀ خلافت الهی در زمین که خدای سبحان در قرآن کریم (سورۀ مبارکۀ بقره؛ آیۀ شریفۀ۳۰) میفرماید: "...إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَةً..." (...من در زمین جانشینی خواهم گماشت...)، همچون داستان کشتی نوح و یا موسی و خضر ـ علیهم الاسلام ـ و مانند آنها نیست که یک قضیۀ شخصی بوده و سپری شده باشد، بلکه خلاف الهی یک فیض متّصل و فوز مستمر است که از اول با اندیشۀ دوام و انگیزۀ استمرار طرح شده؛ چنان که اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است. به این دلیل، یکی از نکتههایی که در عرفان اسلامی دربارۀ حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ مورد توجه قرار گرفته، «خلافت الهی» اوست.
از اینرو، برخی از بزرگان اهل معرفت، از حضرت مهدی(ع) به عنوان خلیفۀ الهی یاد نموده و گفتهاند: «بیتردید، برای خداوند، خلیفهای است که روزی ظهور خواهد کرد، و اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، باز هم خداوند آن روز را به اندازهای طولانی خواهد نمود تا آن خلیفۀ الهی که از عترت رسول خدا(ص) و فرزند فاطمه(س) و همنام پیامبر(ص) است، ظهور نماید».
یکی دیگر از عرفا در این باره میگوید: «هرگاه حق سبحانه بر بندۀ خود تجلّی کند و او را از خویش فانی نماید، لطیفه الهیّه در او پدید میآید که آن لطیفه گاهی ذاتی و گاهی صفاتی است؛ اگر ذاتی باشد، آن صورت انسانی است که از او به فرد کامل و غوث جامع یاد میشود و دایرۀ هستی بر محور او میگردد و به واسطۀ او، عالم حفظ میشود و او همان کسی است که از او به مهدی و خاتم تعبیر میشود و او خلیفۀ خدا در عالم است».
همانگونه که ملاحظه میشود، در سخنان عرفا، بر عنصر «خلافت الهی» حضرت مهدی(عج) تکیه گردیده و از او به عنوان خلیفۀ خداوند در زمین یاد شده است.
۲) حضرت مهدی(عج) و ولایت الهی
گرچه بحث ولایت در عرفان، دامنۀ گستردهای دارد، اما در این جا تنها به جلوهای از آن مباحث اشاره میشود: یکی از مهمترین مسائل ولایت این است که «ولی» یکی از نامهای خداوند است. در قرآن کریم (سورۀ مبارکۀ شوری؛ آیۀ شریفۀ ۹) آمده است: "...فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ..." (...خداست که ولیّ [حقیقی] است...). بر اساس مبانی عرفان، اسماء الهی هیچگاه بدون مظهر نیستند. پس مظهر اسم «ولی» همواره وجود خواهد داشت. بدین سبب است که ولایت، یک حقیقت همیشه زنده و پایانناپذیر است، به خلاف رسالت و نبوّت که از اسماء الهی نیست و دورهاش با وجود خاتمالانبیاء(ص) پایان پذیرفته است. عارف نامدار، "محیالدین بن عربی" در این باره میگوید: «بدون تردید، ولایت فلک است که احاطه و گستردگی خاصّی دارد. به این دلیل، هیچ گاه قطع نمیشود. اما نبوّت تشریعی و رسالت در پیامبر اسلام پایان یافته است».
برخی دیگر از بزرگان اهل عرفان درباره ولایت ائمّۀ اطهار ـ علیهم السلام ـ بخصوص حضرت مهدی(عج) گفتهاند: «خدای تعالی دوازده کس را از امّت محمّد برگزیده و مقرّب حضرت خود گردانیده و به ولایت خود مخصوص کرده و اینان را نایبان حضرت محمّد گردانیده، ولی در امّت محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ همین دوازده امام کسی بیش نیستند و ولی آخرین، که ولی دوازدهم باشد، خاتم اولیاء است و مهدی صاحب زمان نام اوست».
همچنین "عارف قاسانی" دربارۀ خاتم ولایت بودن حضرت مهدی(ع) میگوید: «خاتم ولایت، مهدی است که در آخر زمان میآید. همۀ انبیا و اولیا در معارف و حقایق، تابع مهدی هستند. او در احکام، تابع شرع محمّدی است و باطن او با باطن حضرت محمّد یکی است».
در جای دیگر نیز گفته است: «خاتم ولایت کسی است که صلاح دنیا و آخرت با اوست و با رحلت او از دنیا، نظام عالم از هم فرو میپاشد. او عبارت از مهدی موعود در آخر زمان است».
یکی دیگر از بزرگان اهل عرفان میگوید: «ظهور تمامی ولایت و کمالش به خاتم اولیا خواهد بود؛ چون کمال حقیقت دایره، در نقطۀ اخیره به ظهور میرسد. خاتم اولیا عبارت از امام محمّد مهدی است که موعود حضرت رسالت است و دور عالم به او کامل و تمام میشود و حقایق اسرار الهی در زمان آن حضرت تمام ظاهر می شود». "عارف عربی" نیز از حضرت مهدی(ع) به خاتم ولایت یاد نموده و به تفصیل دربارۀ ایشان بحث کرده است.
پس معلوم میشود یکی از مسائلی که در عرفان اسلامی دربارۀ حضرت مهدی(ع) مورد توجه قرار گرفته و به تفصیل از جنبههای گوناگون دربارۀ آن بحث شده، مسئلۀ «ولایت الهی» آن حضرت است. از این رو، از ایشان به عنوان مظهر اسم «ولی» و خاتم ولایت یاد نمودهاند.
۳) مهدی(عج) در عالم؛ همانند قلب در بدن
نکتۀ دیگر که در رهآورد عرفانی اهل معنا دربارۀ حضرت مهدی(عج) عنوان شده، آن است که از منظر عرفا، مهدی(ع) برای عالم، همانند قلب برای انسان است. از این رو، "عارف نسفی" در این باره میگوید: «بدان که انسان کامل را اسامی بسیاری است و جمله راست است. انسان کامل را مهدی، امام، خلیفه، قطب، صاحب زمان، جام جهاننما و آیینۀ گیتینما گویند. انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیاده از یکی نباشد. تمام موجودات همچون یک شخص است و انسان کامل دل آن شخص است و موجودات بیدل نتوان بود. پس انسان کامل همیشه در عالم باشد و چون دل زیاده از یکی نبود، پس انسان کامل در عالم زیاده از یکی نباشد».
در کلام این عارف بزرگ، به چند نکتۀ اساسی دربارۀ حضرت مهدی(عج) اشاره شده است:
الف) چون نظام آفرینش هیچگاه بدون انسان کامل نمیتواند وجود داشته باشد، پس انسان کامل گاهی در چهرۀ نبی و رسول و زمانی در چهرۀ امام و ولی همواره در عالم وجود دارد.
ب) همانگونه که عالم صغیر (انسان) بدون قلب نمیتواند حیات داشته باشد، عالم کبیر (نظام آفرینش) نیز بدون قلب نمیتواند وجود داشته باشد، و در زمانی که سلسلۀ نبوّت پایان یافته و ادارۀ امور عالم به دست اوصیای خاتم انبیا(ص) است، مهدی موعود(عج) به عنوان آخرین وصی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله، قلب عالم آفرینش بوده و در سایۀ حیات و وجود او، خون تلاش، حرکت تکاپو به سوی کمال در پهنۀ نظام عالم و نشئۀ انسانی جریان دارد.
ج) همان گونه که اگر کسی دو قلب داشته باشد، سالم نیست و نمیتواند به زندگی خویش ادامه دهد، نظام عالم نیز با وجود دو قطب و امام نمیتواند یک نظام سالم داشته و در مسیر حرکت تکاملی خود موفق باشد. از این رو، انسان کامل در عالم، بیش از یکی نیست و در عصر ما، حضرت مهدی(عج) سکّاندار عالم است. یکی از بزرگان اهل عرفان در این باره گفته است: «به دلیل آن که عالم هرگز بدون امام نیست، پس مهدی، که قطب، امام و وارث است، تا روز قیامت به طور حتم در عالم وجود دارد».
۴) حضرت مهدی(عج)؛ واسطۀ فیض
عرفا معتقدند که حق سبحانه در آیینۀ دل انسان کامل تجلّی میکند و عکس انوار تجلّیات از آیینۀ دل او بر عالم میتابد و همگان با دریافت آن فیض، پدید آمده و حفظ میگردند و تا انسان کامل در عالم وجود دارد، از تجلیّات ذاتی و رحمت رحمانی و رحیمی حق تعالی برای عالم و پدیدههای هستی استمداد میکند و آنها به واسطۀ این استمداد و فیضان تجلیّات حق تعالی حفظ میشوند. بنابراین، نظام آفرینش در حدوث و بقا، وامدار وجود پر برکت انسان کامل است، و به واسطۀ اوست که فیض الهی نصیب عالم و آدم میشود و از همین روست که در زیارت «جامعۀ کبیره» دربارۀ اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که پس از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مصادیق بارز انسان کامل هستند، آمده: «یعنی عالم با حقیقت وجود شما گشوده شده، و با شما ختم میگردد؛ به خاطر شما باران فرو میریزد و به واسطۀ شما آسمان از ریزش باران به زمین باز میماند و با توسّل به شما، گرفتاریها و مشکلات برطرف میشوند».
عندلیب گلشن اسرار، حافظ شیرازی، تمام معارف زیارت «جامعۀ کبیره» را در این کلام نغز جمع نموده و خطاب به اهل بیت(ع) گفته است:
از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
و در عصر کنونی، وجود مبارک حضرت مهدی(عج) قبلۀ دل ها و واسطۀ فیض الهی بر عالم و آدم است. لذا در دعای نورانی «ندبه» از ایشان به «سبب اتصال آسمان و زمین» یاد شده و چنین آمده است: «...اَینَ السَّبَبُ المُتَّصِلُ بَینَ الأَرضِ وَ السَّماءِ...» (...کجاست آن وسیلۀ حق که بین آسمان و زمین پیوسته است...) و در دعای «عدیله» نیز دربارۀ آن حضرت(ع) آمده: «...ثُمَّ الحُجَّۀُ الخَلَفُ القائِمُ المُنتَظَرُ المَهدِیُّ، المُرجَی الَّّذی بِبَقائِِهِ بَقیتِ الدُّنیا، وَ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری، وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ وَالسَّماءُ...»؛ یعنی پس از یازده امام ـ که یاد شد ـ امام و حجت دوازهم، قائم منتظر مهدی است که امیدها به اوست و به واسطۀ او دنیا باقی و برقرار میباشد و به برکت وجود او مردم روزی دریافت میکنند و در سایۀ وجود او آسمان و زمین بر قرارند.
همۀ این حقایق در رهآورد عرفانی بزرگان اهل معنا به طور مستقیم دربارۀ حضرت مهدی(عج) عنوان شدهاند. از آن میان، عارف نامدار "محیالدین بن عربی" میگوید: «پس مهدی رحمت است؛ همان طور که پیامبر رحمت بود؛ چنان که خداوند فرمود: ما تو را نفرستادیم، مگر آن که رحمت برای عالمیان باشی، و مهدی چون کاملاً بر اساس مشی و سیرۀ پیامبر، رفتار میکند، لذا دچار اشتباه نمیشود، پس به طور یقین رحمت عالمیان است».
و "عارف نسفی" نیز گفته است: «هر دو طرف جوهر اول را در این عالم دو مظهر میباید که باشد. مظهر این طرف، که نامش «نبوّت» است، خاتم انبیا است و مظهر آن طرف، که نامش «ولایت» است، صاحبالزمان است که اسامی بسیار دارد؛ چنان که جوهر اول اسامی بسیار دارد... البته بیرون خواهد آمد [= ظهور خواهد کرد] احوال وی بیش از این خواهد بود که به نوشتن آید».
در رسالۀ منسوب به "عارف عربی" نیز دربارۀ حضرت مهدی(عج) چنین آمده است: «سلام بر مهدی که حقیقت ذات شریف او، محاذی آیینۀ وجود مصطفوی، و متحقق به اسرار مرتضوی است. از این رو، افاضه و بخشایش حقایق به واسطۀ وجود او، و تقسیم دقایق با شهود او انجام میشود».
در راستای همین دیدگاه، عارف حماسهآفرین قرن، حضرت امام خمینی (قدس سره) در نغزی زیبا گفته است:
مهدی امام منتظر، نوباوه خیرالبشر خلق دو عالم سر به سر، بر خوان احسانش نگین
ذاتش به امر دادگر، شد منبع فیض بشر خیل ملائک سر به سر در بند الطافش رهین
حبّش سفینه نوح آمد در مَثَل لیکن اگر مهرش نبودی نوح را میبود با طوفان قرین
نوح و خلیل و بوالبشر، ادریس و داود و پسر از آب فیضش مستمر از کان علمش مستعین
موسی به دست دارد عصا، دربانیاش را منتظر آماده بهتر اقتدا، عیسی به چرخ چارمین
آب عطا، فیض عمیم، سحر سخن، کنز نعیم کان کرم، عبدالکریم، پشت و پناه مسلمین
از آنچه بیان شد، این نکته معلوم گردید که یکی از بهترین تجلیّات رخ مهدی(عج) در آیینۀ عرفان، واسطۀ فیض بودن آن حضرت است(ع) که به تفصیل دربارۀ آن بحث شده است.
۵) حضرت مهدی(عج) و عدالت جهانی
عدالت از عمومیترین و شورانگیزترین مسائل است که در بحث مهدویت مطرح است و گذشته از متون دینی و مباحث کلامی و اعتقادی، در عرفان نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته و دربارۀ آن، حقایق ظریفی طرح و تبیین شده است که در این جا به اختصار در دو محور طرح و بررسی میشود:
الف) عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی
تأمین عدالت اجتماعی و پدید آمدن رفاه اقتصادی در زمان ظهور دولت کریمۀ حضرت مهدی(ع) یکی دیگر از معارف مهدویت در عرفان اسلامی است که در رهآاورد عرفانی بزرگان اهل معرفت عنوان شده. عارف بزرگ، "سعدالدین حموی" با اشاره به اوصاف و کمالات وجودی حضرت مهدی(عج) دربارۀ عدالتگستری و ایجاد رفاه اقتصادی برای مردم در زمان حضرتش گفته است: «صاحب زمان، که علم به کمال دارد، تمامیت روی زمین را در حکم خود آورد و به عدل آراسته گرداند، کفر و ظلم را به یک بار از زمین بردارد و تمامت گنجهای روی زمین بر وی ظاهر گردد، هرچند صفت وی کنم، از هزار یکی نگفتهام».
برخی دیگر از بزرگان اهل عرفان نیز گفتهاند: «در ایام حکومت مهدی، مردم در سایۀ عدالت زندگی میکنند، روزگار سرسبز و پرطراوتی است. رزق و روزی در آن فراوان میشود و مردم در کمال امنیت به عبادت خدای رحمان میپردازند. مهدی کسی است که صاحب مقام محمّدی بوده و صاحب اعتدال، و در اوج تمام کمالات قرار دارد، و دولت او به مدت چهل سال طول میکشد که این عدد مراتب هستی است».
"محیالدین بن عربی" نیز در این باره مباحث مفیدی مطرح نموده و از آن میان به موضوع «عدالت اجتماعی» و «رفاه اقتصادی» در زمان ظهور آن حضرت اشاره نموده و گفته است: «هرگاه حضرت مهدی(عج) که خلیفۀ خداوند در زمین است، ظهور کند، زمین را پر از عدالت میکند، در حالی که از جور و ستم پُر شده است. او عدل را در میان جامعه پدید آورده، عدالت اقتصادی را اجرا میکند، از نظر رفاه اقتصادی وضع به گونهای میشود که وقتی شخصی به حضور او میآید و عرض میکند یا مهدی از امکانات مالی که در اختیار توست به من کمک نما، حضرت مهدی به اندازهای به او کمک میکند که به زحمت آن را با خود میبرد».
"عارف شبستری" نیز در کلام نغزی به عدالت اجتماعی در زمان حضرت مهدی(عج) اشاره نموده و گفته است:
چو مهدی باشد آنجا عدلگستر براندازد زعالـم جـور یکسـر
یکایک صورتش پیداست بر جای از آن میماند او آن روز بر پای
نماند در میانـه هیچ دعـو که صورتها یکی گردد به معنـا
از آنچه بیان شد، معلوم گردید که یکی از اهداف ظهور حضرت مهدی(ع)، که در عرفان اسلامی مورد توجه قرار گرفته، این است که با ظهور آن حضرت(ع)، عدالت در همه شئون زندگی بشر به اجرا گذاشته میشود و همگان در استفاده از مواهب طبیعت و نعمتهای الهی به طور عادلانه بهرهمند میشوند و آنچه در بیان عرفا آمده، تنها جلوهای از برکات دولت کریمۀ حضرت مهدی(ع) است که در متون دینی و روایات بدان اشاره شده.
از آن میان، حضرت امام موسی کاظم(ع) ذیل آیۀ شریفۀ ۱۷سورة مبارکۀ حدید؛ "اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا..." (بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند...)، فرمودند: «خداوند زمین را به وسیله قائم آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ زنده میکند، پس عدل در آن پدید میآید و زمین به واسطۀ عدل، پس از مرگ آن به وسیلۀ ظلم دوباره زنده میشود».
ب) اصلاح فکر و تأمین عدالت فرهنگی
گرچه برداشت عمومی از تأمین عدالت در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) معمولاً اجرای عدالت اجتماعی و اصلاح امور اقتصادی و توزیع عادلانۀ ثروتهای عمومی است، اما حقیقت آن است که با ظهور آن مصلح کل، عدالت و اصلاح در تمام شئون هستی و نظام آفرینش پدید میآید، پیشه و اندیشۀ بشری اصلاح میشود و عقل انسان در هر دو بُعد علمی و عملی تکمیل میشود. این مسئله گذشته از روایات اهل بیت(ع) در رهآورد عرفانی اهل عرفان نیز مورد توجه قرار گرفته و دربارۀ آن معارف ارزشمندی مطرح کردهاند.
از آن میان، "عارف عربی" در این باره گفته است: «با ظهور حضرت مهدی، مذاهب و مکاتب مختلف از روی زمین برچیده میشوند و جز دین خالص و حقیقی، چیزی باقی نمیماند و عدهای از افرادی که خود را اهل اجتهاد میدانند، وقتی میبینند که مهدی بر خلاف نظریۀ آنها حکم میکند، دشمنی و عداوت میکنند، اما به ناچار در برابر حکم مهدی سکوت مینمایند و جرأت مخالفت پیدا نمیکنند».
یکی از بارزترین جلوههای اصلاح فکری و تأمین عدالت فرهنگی، احیای معارف قرآن کریم و دستورات آسمانی است که در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) به اجرا درمیآید و این مسئله گذشته از متون دینی، در کلمات اهل معرفت نیز مطرح شده است. برخی از عرفای بزرگ در این باره گفتهاند: «در زمان ظهور، روح در کالبد اسلام دمیده و بعد از ذلّت و خواری، عزیز شده و دوباره احیا میشود و حقیقت دین ظاهر میگردد و جز دین خالص چیز دیگری باقی نمیماند».
در این باره، گویاتر از هر کلام، سخن عمیق عارف سترگ و حکیم بزرگ حضرت امام خمینی (قدس سره) است که فرمود: «هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند، که عدالت را در همۀ عالم اجرا کنند، لیکن موفق نشدند، حتّی رسول ختمی ـ صلی الله علیه و آله ـ که برای اصلاح بشر آمده بود، باز در زمان خودشان به آن معنا موفق نشد، اما کسی که عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، مهدی موعود است. او عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، آن هم نه این عدالتی که مردم عادی میفهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت. انسان اگر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحراف به معنای خودش، این ایجاد عدالت است در انسان؛ اگر اخلاقش، اخلاق منحرفی باشد و اگر در عقاید، یک انحراف و کجیهایی باشد، وقتی به اعتدال برگردد، این ایجاد عدالت است در انسان. فقط برای حضرت مهدی موعود ـ سلام اللّه علیه ـ این قدرت هست که عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد. در تمام نفوسی که هستند، انحرافات در آن ها هست، حتّی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست، ولو خودش نداند؛ در اخلاق، عقاید، اعمال انحراف است. ایشان (مهدی) مأمورند تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعاً صدق کند: «یملأُ الارضَ عدلا بعدَ ما مُلئت جوراً».
در کلمات این عارف نکتهآموز به نکتههای ظریفی اشاره شده است که روزنههای جدیدی دربارۀ ابعاد گستردۀ حکومت مصلح جهانی، حضرت مهدی(عج) بر روی فرهیختگان اهل تحقیق میگشاید؛ چون او معتقد است: عدالتی که در زمان حضرت مهدی به وجود خواهد آمد، اولاً همان حقیقت بزرگ الهی است که انگیزه و بخش عظیمی از بعثت انبیا و نزول وحی را پس از توحید و نبوّت شکل میدهد و سفیران حق در طول تاریخ برای تأمین و اجرای آن، از جان مایه گذاشته و اولیای بزرگ الهی برای تحقق آن شهید شدهاند.
ثانیاً عدالتی که در زمان حکومت مصلح موعود پدید خواهد آمد، تنها در بُعد اقتصادی و تأمین رفاه زندگی نخواهد بود، بلکه همۀ شئون زندگی و هستی عالم و آدم در پرتو وجود او اصلاح شده، تعدیل میگردند. اخلاق، فرهنگ، اندیشه، عقاید و همۀ امور فکری، روحی و عقلی بشر که بر اثر افراط و تفریط و تبلیغات مسموم دچار انحراف شده و در حقیقت «جهالت مدرن» را پدید آورده است، با ظهور آن عدل کامل و عقل کل، اصلاح شده و به فطرت توحیدی و الهی و انسانی رهنمون میگردند.
ثالثاً، چه بسا بر اساس باورها و مبانی فکری و اعتقادی دینشناسان غیرمعصوم، ناآگاهانه افراط و تفریط در اندیشه و اعتقادات دینی و برداشت ناصحیح از آیات و روایات به وجود آمده باشد که در زمان ظهور آن حضرت، باید با عدل و عصمت حضرت مهدی(عج) اصلاح گردند.
۶) تولد و غیبت حضرت مهدی(عج)
از جمله مسائلی که گذشته از متون دینی، در عرفان اسلامی دربارۀ آن به تفصیل بحث شده، تولد و غیبت آن حضرت(ع) است. "عبدالوهاب شعرانی"، که یکی از بزرگان اهل معرفت و مورد وثوق شیعه و سنّی است، سخن بسیار ارزشمندی دربارۀ تولد حضرت مهدی(عج) دارد. او میگوید: «در طلیعه قیامت است که امید ظهور مهدی میرود. او که از اولاد امام حسن عسکری است، در نیمۀ ماه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و از عمر شریف او تا این زمان، که سال ۹۵۸ قمری است، ۷۰۶ سال میگذرد» و عارف بزرگ، محیالدین بن عربی دربارۀ او گفته است: «بدون تردید، مهدی ظهور خواهد نمود و زمین را، که از جور و ستم پر شده، پاک نموده، عدل و داد در آن پدید خواهد آورد. اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را به اندازهای طولانی میکند که آن خلیفۀ الهی ظهور کند. مهدی از عترت رسول الله و از فرزندان فاطمه است. جدّ او حسین بن علی و پدرش امام حسن عسکری، فرزند امام علی نقی، فرزند امام محمّدتقی، فرزند امام علی رضا، فرزند امام موسی کاظم، فرزند امام جعفر صادق، فرزند امام محمدباقر، فرزند امام زینالعابدین، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابیطالب است و همنام حضرت پیامبر اکرم است».
در مورد غیبت حضرت مهدی(ع) در کلام نغزی که از عارف نکتهآموز، عطار نیشابوری، رسیده آمده است:
صدهزاران اولیا روی زمین از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الهی، مهدیم از غیب آر تا جهانِ عدل گردد آشکار
مهدی هادی است تاج اتقی بهترینِ خلـق، تـاجِ اولـی
ای ولای تـو معیّـن آمـده بر دل و جانها همه روشن شده
ای تو ختم اولیایی این زمان و زهمه معنا، نهانی جان جان
ای تو هم پیدا و پنهان آمده بنده عطارت ثناخوان آمده
از اینگونه سخنان اهل عرفان به خوبی معلوم میشود که آنها نیز همانند باور یقینی و اعتقادی قطعی شیعیان دربارۀ حضرت مهدی(عج)، اولاً معتقدند که آن حضرت فرزند امام حسن عسکری(ع) و از اولاد امام حسین و سایر ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ بوده و به دنیا آمده و هماکنون در عالم زندگی میکند و روزی ظهور نموده، زمین را پُر از عدل و داد میکند.
ثانیاً، عرفا نیز بر آنند که حضرت مهدی(عج) غیبت در عین حضور دارد. از اینرو، در کلام عطّار آمده است: «ای تو هم پیدا و پنهان آمده»؛ چون آنها هم میگویند که برخی از افراد صالح و اولیای الهی میتوانند به حضور آن حضرت برسند و ایشان را ملاقات کنند. پس از دیدگاه عرفا، حضرت مهدی(عج) در عین آن که از دیدگان عموم غایب است، عدهای از اولیا میتوانند به محضر آن حضرت، شرفیاب شوند.
۷) حضرت مهدی(عج)؛ ذخیرۀ هستی
غیبت حضرت مهدی(عج) اسرار نهفتۀ فراوانی دارد، بلکه خود از اسرار الهی است؛ چنان که امام صادق(ع) در پاسخ شخصی که از سبب غیبت حضرت مهدی(ع) سؤال نمود، فرمود: «مسئلۀ غیبت از امور و از اسرار الهی، بلکه سرّ و غیب الهی است و چون ما میدانیم که خداوند سبحان حکیم است، تصدیق میکنیم که همه کارهای او حکمت است، گرچه دلیل آن برکسی معلوم نگردد».
اما صاحبنظران و دینپژوهان بر اساس وظیفۀ علمی، که کشف حقایق و معارف الهی است، هر کدام به نوبۀ خود و بر اساس مبانی فکری خویش، نکاتی دربارۀ اسرار غیبت حضرت مهدی(ع) مطرح کردهاند که از آن میان، عارف و مصلح بزرگ قرن، حضرت امام خمینی(ره)، در این باره گفته است: «قضیۀ غیبت حضرت مهدی موعود، یک قضیۀ مهمی است که به ما مسائلی میفهماند؛ من جمله این که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا شود، در تمام بشر نبود کسی، الاّ مهدی موعود ـ سلام اللّه علیه ـ که خدای متعال او را ذخیره کرده است برای بشر. هر یک از انبیا آمد که اجرای عدالت در همه عالم بکنند، لکن موفق نشدند... اگر مهدی هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق میرفتند، دیگر در بشر کسی نبود که این عدالت را [اجرا] بکند. این یک موجودی است که ذخیره شده برای یک همچو مطلبی».
در کلام این بزرگمرد الهی و عرفانی به طور کلّی بر این نکته تأکید شده است که حضرت مهدی(عج) به عنوان ذخیرۀ الهی در گنجینۀ غیبت نگاهداری میشود تا بر اساس حکمت بالغۀ حق سبحانه در روز مقرّر، برای نجات بشر و پدید آوردن عدالت در تمام شئون وجودی عالم و آدم ظهور نماید و به آرزوهای تمام سفرای الهی در طول تاریخ، که شکوفایی درخت توحید و عدالت بوده است، جامۀ عمل بپوشاند و بشر را در مسیر حق و به سوی کمال مطلق رهنمون شود. این از آن روست که بر اساس دیدگاه عرفا، حضرت مهدی(عج) رحمت عام الهی است؛ وقتی ظهور نماید، اختلاف کثرت در سایۀ احکام وحدت از میان برمیخیزد؛ چنان که برخی از بزرگان اهل معرفت در اینباره گفتهاند: «چنان که به مظهریت اسم «الرحمن» خاتم انبیا رحمۀٌٔ للعالمین گشت، خاتم اولیا نیز مظهر رحمت عام، که رحمت رحمان است، گشت و سعادت دو جهان در مشایعت آن حضرت منحصر شود و اصول هر یک اساس قرار گیرد و اختلاف کثرت به حکم ظهور احکام وحدت از ما بین برخیزد؛ چنان که شیخ سعدالدین حموی فرمود: «لن یخرجَ المهدیُ حتی یُسمَع مِن شراکِ فِعله اسرار توحیدِ»؛ (مهدی ظهور نمیکند تا آن که حتّی از بندهای کفن او اسرار توحید شنیده شود)»
مراد "سعدالدین حموی" آن است که چون حضرت مهدی(عج) آخرین حلقۀ سلسلۀ منادیان توحید، وظیفۀ همه انبیا و اولیا و عصارۀ عالم است، برای روزی ذخیره شده که بر اساس پیشرفت فکر، زمینۀ پذیرش توحید در همگان به گونهای به وجود بیاید که از همۀ پدیدههای عالم ذکر توحید شنیده شود. در برخی از منابع دینی نیز از حضرت مهدی(عج)به ذخیرۀ الهی یاد شده است؛ آن جا که فرمود: «...ذخیّرک اللّهُ لنُصرهٔ الدین و اعزاز المؤمنین».
در راستای این مسئله که حضرت مهدی(ع) ذخیرۀ عالم برای به وجود آوردن مدینۀ فاضلۀ الهی و انسانی است که روزی تحقق خواهد یافت، برخی از بزرگان، نکتۀ ظریفی اظهار نموده و گفتهاند: «بشر از روزی که در بسیط زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت به تمام معناست و به امید رسیدن به چنین روزی قدم برمیدارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمیبست؛ چنان که اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود و اگر آبی نبود، تشنگی تحقق نمییافت و اگر تناسلی نبود، تمایل جنسی تصوّر نمیشد. از این رو، به حکم ضرورت (جبر) آیندۀ جهان روزی را در برخواهد داشت که در آن روز، جامعۀ بشر پُر از عدل و داد شده، با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق در فضیلت و کمال شوند و رهبری چنین جامعهای به دست منجی جهان، مهدی موعود(عج) خواهد بود».
جلوهای از سیمای کارگزاران دولت مهدی(عج)
یکی از مسائل دیگری که در عرفان اسلامی مطرح، و رهآورد عرفانی بزرگان اهل معرفت دربارۀ حضرت مهدی(عج) است، مسئله یاران و کارگزاران دولت کریمۀ آن حضرت(ع) میباشد. صاحب فتوحات مکیّه در این کتاب، یک باب را به طور مستقل بدین مسئله اختصاص داده و به طور مبسوط دربارۀ آن بحث کرده و از جمله گفته است: «افراد با معرفت و کسانی که حقایق را از راه کشف و شهود و با علم و معرفت الهی به دست میآورند، با او [مهدی] بیعت میکنند... یاران و کارگزاران دولت و حکومت مهدی، مردان الهی هستند که دعوت او را پذیرفته و او را یاری کرده و دستورات او برپا میدارند... و کارهای دشوار ادارۀ جامعه را بر عهده میگیرند و به او بر اساس تکلیف الهی خود، کمک میکنند... یاران مهدی بر مشرب اصحاب پیامبر هستند که بر عهد خود وفا میکنند، و آنها از مردم عجماند و هیچ فرد عربی میان آنها نیست، لکن به غیر از زبان عربی سخن نمیگویند».
همچنین گفته است: «سعادتمندترین مردم به مهدی اهل کوفه هستند».
جناب شیخ بهائی پس از نقل فرازهایی از کلام آن عارف بزرگ، دربارۀ حضرت مهدی(عج) و یارانش میگوید: «با دیدۀ بصیرت به کلام او بنگرید و با دست بلند آن را بگیرید. شاید به هدف او آگاهی پیدا کنید».
حسن ختام
حسن ختام این مقاله دو فراز نکتهآموز است:
الف) عندلیب گلشن اسرار، حافظ شیرازی، در سخن نغزی دربارۀ ظهور حضرت مهدی موعود(عج) گفته است:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غم دیده، حالت به شود، دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سرّ غیب باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
حال ما در فرقـت جانان و ابرام رقیـب جمله میداند خدای حال گـردان غم مخور
ب) ما نیز با همه لبتشنگان وادی انتظار، و منتظران رؤیت خورشید، همصدا شده به خدای سبحان عرض میکنیم:
«اللّهم اِنّا نَرغبُ الیکَ فی دولۀ کریمۀ تُعِزُّ بها الاسلامَ و اَهله و تُذلُّ بها النفاقَ و اَهله و تَجعلُنا فیها مِن الدعاۀِ الی طاعتک والقادۀ الی سبیلک و ترزقُنا بِها کرامۀَ الدُّنیا و الآخرۀِ.»
پینوشتها
۱ـ جوادی آملی. عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء،۱۳۸۰ش، ج۳، ص۲۸.
۲ـ محیالدین بن عربی، فتوحات مکیّه، بیروت، دار صادر، ج۳، باب ۳۶۶، ص۳۲۷.
۳ـ جیلی. عبدالکریم، الانسان الکامل فی معرفهٔ الاواخر و الاوایل، چاپ پانزدهم، مصر، مکتبهٔ المصطفی البابی الحلبی، ص۷۲.
۴ـ امام خمینی، تعلیقهٔ علی الفصوص الحکم، مؤسسه پاسدار اسلام،۱۴۱۰ق، ص۲۶.
۵ـ محیالدین بن عربی، شرح قیصری بر فصوص الحکم، چاپ سنگی، قم، نشر بیدار، فص عزیزی، ص۳۰۸.
۶ـ نسفی. عزیزالدین، انسان کامل، رسالۀ «نبوّت و ولایت»، چاپ چهارم، تهران، کتابخانه ظهوری، ۱۳۷۷ش، فصل۶، ص۳۲۰.
7ـ امام خمینی، دیوان شعر، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش، قصیدۀ بهاریه.
8ـ قاسانی. عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، قم، بیدار،۱۳۷۰ش، فص شیثی، ص۴۲.
9ـ همو، اصطلاحات صوفیه، چاپ دوم، قم، بیدار،۱۳۷۰ش، باب خاء، ص۱۵۸.
10ـ لاهیجی. محمدفیاض، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، سعدی،۱۳۷۱ش، ص۳۱۵.
۱1ـ فتوحات مکیّه، ج۳، باب ۳۶۶.
۱2ـ نسفی. عزیزالدین، انسان کامل، مقدّمه فصل۲، ص۷۵.
۱3ـ آملی، سیدحیدر، نص النصوص فی شرح فصوص الحکم، نشر طوس، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۲۵۵.
۱4ـ جامی. عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، نشر مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۰ش، ص۸۹.
۱5ـ شیخعباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت «جامعۀ کبیره».
۱6ـ همان، دعای «ندبه».
۱7ـ همان، دعای «عدیله».
۱8ـ فتوحات مکیّه، ج۳، باب ۳۶۶، ص۳۳۲.
۱9ـ نسفی. عزیزالدین، مقصد اقصی، باب ۵، ص۲۴۵.